چکیده:
امروزه مدیریت استعدادها به موضوعی بسیار مهم و کلیدی در حوزه منابع انسانی تبدیل شده است . سازمان ها دریافته اند که جذب و نگهداشت بهترین افراد می تواند مزیت رقابتی اصـلی محـسوب شـده و نقش موثری در ارتقای عملکرد داشته باشد. هدف از این پژوهش تدوین شاخص های شناسائی استعدادها در مشاغل استراتژیک است . پژوهش به روش کیفی ، مبتنی بر تحلیل تم ، با استفاده از ابزار مـصاحبه و در شرکت ساپکو انجام شده است . نمونه گیری به روش نمونه گیری نظری و با استفاده از تکنیک گلوله برفی انجام شده که بر مبنای آن تعداد ١٧ مصاحبه با کارشناسان و مدیران حـوزه سـاخت و تـامین قطعـه در شرکت ساپکو صورت گرفته است . نتایج تحلیل داده ها منجر به شناسایی دو دسته شاخص های تخصصی و عمومی مرتبط با استعدادها در حوزه مذکور گشته که با طراحی ابزار مناسب جهت سنجش و اندازه گیـری آن ها می توان به نحو مناسبی استعدادها را شناسایی و تفکیک نمود.
خلاصه ماشینی:
Huselid et al ;٢٠٠٥ ,Ramstad ایـن رویکـرد نگـرش اسـتراتژیک بـه مدیریت استعدادها داشـته و تحـت آن اسـتراتژی مـدیریت اسـتعداد بـه منزلـه اقـدامات و فرایندهایی دیده می شود کـه دربرگیرنـده تعریـف و تعیـین پـست هـا و مـشاغل کلیـدی (مشاغل استراتژیک ) که سهم بسزایی در مزیت رقابتی پایدار سـازمان دارا هـستند؛ تـدوین نوعی مخزن استعداد جامع از شاغلین با قابلیت ها، توانمندی ها و عملکرد بالا به منظـور پـر کردن مشاغل مذکور؛ و تدوین نوعی معماری منابع انسانی ٣ متمایز جهت تـسهیل رونـد پـر 1-Talent pools 2 -Employer brand 3-Human resource architecture کردن پست ها و مشاغل کلیدی با افراد شایسته و برتر است ,Collings and Mellahi) .
1- Corporate Institute of Personnel and Development 2- Williams 3 -Core competencies میشلز و همکاران ١ (٨ :٢٠٠١) نیز استعداد مدیریتی را نوعی کد (شناسـه ) بـرای شناسـایی اثربخش ترین مدیران و رهبران در همه سطوح یعنی کسانی کـه مـی تواننـد بـه موفقیـت و کامیابی سازمان کمک کرده و عملکرد آن را ارتقا دهند، تعریـف مـی کننـد؛ بـه زعـم آنـان استعداد مدیریتی تلفیقی از نوعی ذهن باهوش استراتژیک ، توانایی رهبری ، بلـوغ عـاطفی و احساسی ، مهارت های ارتباطی ، توانایی جذب و الهام بخشی به دیگر افراد با استعداد، روحیـه کارآفرینی ، مهارت های شغلی و وظیفه ای ، و توانایی کسب نتایج است .
ایـن ویژگی ها در پژوهش های مختلف نیز در نظر گرفتـه شـده اسـت ( ,Kay and Moncarz 2007; Connolly and McGing, 2006; Brownell, 2008; Dulewicz and ٢٠٠٣ ,higgs).