چکیده:
Politics As an Arena of Macro Decisions That Influence on Life of all Human، from The Start، Connected to Current Thought in Societies، but because That Such Conjunction done more According to Necessity، Events and or Selectivity، Therefore Led to Specific Results for each Two. In Modern age، for the Sake of Birth of New age and its Reciprocity with Subjective and Objective Structures in Past، Opening in Arena of Politics، Society and Culture، Development in Connections between Humans Reciprocity of Numerous and Difference Thoughts، Performed Connection between Think and act or Knowledge and Power Continually and Diversely، and also Had Effects of Great in Destiny of Humans. One of This New Thoughts، is Pragmatism That Simultaneous with other Theories، done Great Effects to Political view and action and even has become Dominant Approach in Areas of Scientific، Educational and Political for some Societies. Thus، Formation Connection between Thought and Praxis is Necessary، Particular for Societies that are more Mentality. In this Article، will become Survey Effects of Application of Pragmatism like other Thoughts in Area of Politics، Issue That Can Reveal One Part of Great and Hidden Angles in Politics and Use as One Method in Political Studies and Researches.
خلاصه ماشینی:
این تفکر که به عنوان یک رهیافت در کنار سایر نظریهها،جنبههای دیگر از سیاستورزی را آشکار میسازد،به ویژه برای جوامعی که بیشتر انتزاعی و درونگرا بوده و سیاستشان ریشه در ذهنگرایی دارد،از قابلیت عملی بسیار برخوردار بوده و میتواند به نتایج مهم منجر شود.
ویلیام جیمز،فیلسوف و روانشناس آمریکایی نیز مکتب اصالت عمل را چنین معرفی میکند:«پراگماتیسم نظر یا گرایشی آشنا را در فلسفه نشان میدهد و این همان گرایش تجربی است.
جان دیویی،دیگر متفکر پراگماتیست و معمار آموزش و پرورش جدید آمریکا که در منطق،معرفتشناسی،علم اخلاق،زیباییشناسی و فلسفههای سیاسی،اقتصادی و تربیتی شهرت یافت و از دیدگاه اندیشههای اجتماعی و بررسی ماهیت تفکر از بزرگترین فیلسوفان معاصر محسوب میشود و در مدت حیات خود 35 جلد کتاب و 1000 مقاله نوشته است، وجود انسان را در دنیای بخت و اتفاق میبیند که به مثابهی قمار است.
به عنوان مثال در گذشته بحث فلسفی ناظر برفرد و دولت به طور کلی بود اما آنچه طبق دیدگاه دیویی مورد نیاز است،عطف توجه به این یا آن گروه افراد،این یا آن انسان عینی و یا آن نهاد خاص است.
جیمز که در آثار عمدهی خود،"پراگماتیسم"(1907)و"معنای حقیقت"(1909)،فلسفه و نظریهای وسیلهای برای ادراک واقعیت سیال میدانست،معتقد است رابطهی میان ذهن انسان و واقعیت بیرونی از پیش تعیینشده نیست،بلکه انسان همواره برداشت خود از واقعیت بیرونی را بازسازی میکند و معیار این بازسازی،قدرت و قوت چنان برداشتهایی در پیشبرد عملی زندگی انسان و به سخن سادهتر،نتیجهمندی و سودمندی آن برداشتها است.