چکیده:
فلسفه هر رشته علمی بنیادی ترین و مهم ترین موضوع و مسئله آن رشته محسوب می شود. تبیین فلسفه جغرافیا در زمره فلسفه علم قرار دارد که به بیان ماهیت، موضوع، هستی شناسی، معرفت شناسی، روش شناسی و هدف غایی آن می پردازد.مشکلی که نگارنده در بررسی آثار مربوط به فلسفه علم جغرافیا تاکنون ملاحظه نموده است ناشی از این موضوع است که آثار مزبور از این حیث، یا ناقص و نارسا بوده اند و یا به مباحث غیر مرتبط از جمله تاثیر اندیشه های فلسفی در جغرافیا پرداخته و یا فاقد انسجام منطقی بوده اند. از همه مهمتر اینکه جوهر اندیشه و تفکر فلسفی نویسنده اثر در آن ضعیف بوده و یا به حد کفایت نبوده است.فلسفه رشته جغرافیا به مثابه اساسنامه و یا قانون اساسی نظام علمی جغرافیا نقش کانونی ایفا می نماید، و نقش کلیدی را در حیات علمی این رشته بعهده دارد.از اینرو این مقاله فلسفه علم جغرافیا را از منظری دیگر و بطور منسجم و در چارچوب پاسخ به شش پرسش ساختاری فلسفه علم تبیین نموده است. واژگان کلیدی: فلسفه علم، فلسفه جغرافیا، ساختار علم جغرافیا، جغرافیا
خلاصه ماشینی:
محمدرضا حافظ نیا / ٢-٣- معرفت جغرافیایی چگونه است ؟ معرفت جغرافیایی تا چه اندازه حقیقی و صحیح است و تا چه اندازه شـبه معرفـت یـا خرافـه است ؟ دیدگاه های معرفت شناسی یا مکاتب علمی جغرافیا کدام انـد؟ قلمـرو معرفتـی جغرافیـا چیست و تا کجاست ؟ به عبارتی، مفاهیم پایه ، نظریه های عمومی، و اصول و قـوانین علمـی آن کدام اند؟ چه شاخه ها و گرایش های تخصصی در آن وجود دارد؟ قلمرو معرفتی جغرافیا تا چه حد اختصاصی و ذاتی است و تا چه حد با رشته های دیگر درآمیخته است ؟ سـطوح افتـ راق و اشتراک آن با دیگر نظام های علمی چیست ؟ ٢-٤- روند تکاملی رشتۀ جغرافیا چگونه بوده است ؟ این رشته چه سیر تکوینی در طول عمر خود داشته است ؟ معرفت جغرافیایی از ابتدا تا کنـون چگونه تکامل یافته است ؟ دوره های تاریخی و تحول ساز جغرافیا کدام اند؟ الگوهای معرفتی و روش شناختی که منشأ تحول نگرشی و روشی در جغرافیا بوده اند، کـدام انـد؟ شخصـیت هـای علمی تأثیرگذار و تحول آفرین در روند تکاملی رشتۀ جغرافیا چه کسانی هستند؟ ٢-٥- روش شناسی جغرافیا چیست ؟ موضوع اصلی رشتۀ جغرافیا چگونه باید مطالعه شود تا روند پیوسته و فزاینـدة تولیـد علـم و معرفت در آن تضمین و پایداریاش تثبیت شود؟ در این زمینه از چه روش شناسیهای فلسفی و شناختی و نیز از چه روش های پژوهشی میتوان استفاده کـرد؟ اعتبـار معرفتـی و شـناخت روش شناسیها و روش های پژوهش مورد نظر چگونه است ؟ آن ها تا چه اندازه قادر به کشـف و فهم واقعیت های مربوط به موضوع اصلی علم جغرافیا هستند؟ آیا مـیتواننـ د رونـد فزاینـدة تولید معرفت ناب ، اعم از بنیادی یا کاربردی، را در قلمرو نظام علمی جغرافیا تضمین و به رشد پیوستۀ آن در موزاییک معرفتی بشر کمک کنند؟ ٢-٦- هدف غایی علم جغرافیا چیست ؟ معرفت جغرافیایی کدام یک از نیازهای بشر را تأمین و چه مشکلاتی را حل میکند؟ کدام نیازهای بشری منحصرا به وسیلۀ جغرافیا رفع مـیشـوند؟ آیـا معرفـت جغرافیـای ارزش بنیادی دارد و بر بینش و دانش انسان ها اثر میگذارد و حـس کنجکـاوی آن هـا را ارضـا میکند؟ یا علاوه بر آن ، قادر است مشکلات و نیازهای زندگی بشر را نیز برطرف کند؟ اگر چنین است ، به طور مشخص ، رفع چه نـوع نیازهـایی از جوامـع انسـانی درگـرو معرفـت جغرافیایی و قابلیت های کاربردی آن است (نیازهایی که دیگر نظام هـای علمـی آن هـا را نمیتوانند برطرف کنند)؟ شش پرسش اصلی یادشده ماهیت فلسفی دارند و هرکدام جزئـی از سـاختار فلسـفۀ علـم به طور کلی و فلسفۀ جغرافیا به طور خاص به شمار میروند.