چکیده:
این مقاله تلاش دارد با رویکردی ایجابی به موضوع آموزش سواد رسانهای، به مثابة راهبردی عملی و واقعگرا برای سازمانهای رسانهای و فرهنگی، ضمن معرفی سواد رسانهای و ضرورت اجرای برنامههای آموزشی آن در کشور، برخی مباحث مقدماتی قابل تامل در این زمینه را تا حدودی بشکافد. نگارنده میکوشد ضمن تمرکز بر موضوع کودکان به عنوان مخاطبان بیپناه رسانهها، برخی الزامات و فوریتها را برای آموزش سواد رسانهای به این دسته از مخاطبان را تبیین کند.
این مقاله به روش اسنادی انجام شده است و ضمن اشاره به مباحث و دیدگاههایی که در خصوص اجرای طرحها و برنامههای مبتکرانه سواد رسانهای که در دهههای اخیر در کشورهای گوناگون اجرا شدهاند، بر این موضوع تاکید دارد که ترویج و اجرای برنامههای سواد رسانهای، نسبت دقیق و نزدیکی با بافت اجتماعی، فرهنگی و حتی سیاسی اقتصادی هر کشوری دارد. از این رو ضروری است برنامههای آموزش سواد رسانهای در ایران، متناسب با بافت کشورمان طراحی و اجرا شوند. در پایان، برخی ملاحظات و تاملاتی که در اجرای این برنامهها در ایران باید مورد نظر و توجه قرار گیرند، به اختصار در قالب پرسشهایی طرح شدهاند
This article examinesthe education of media literacy as a Practical and realistic approach which may utilize for media and cultural organizations and tries to introduce the meaning of media literacy as well as the urgency of performance of educational planning in Iran. In addition this paper tries to investigate some primarily discussions. Some issues has been considered in this paper such as kids the unprotected audiences then the urgency for educating media literacy have been dedicated to the kids.
This paper have been conducted by documentary method as well as we have tried to indicate some projects and planes which have been used for educating media literacy in some countries. The results emphasize that there is a relationship between the cultural,social, political and even economic context in every country andthe performance as well as development of educating media literacy in that country. So it is significant to promote and perform the education planning for media literacy in Iran according to its context. Finally some of the main issues which should be considered in performing the media literacy planning have been raised as some main questions in this paper
خلاصه ماشینی:
یکی از برجستهترین موضوعهایی که محققان سواد رسانهای در کشورهای گوناگون با اجماع دربارۀ آن اظهار نگرانی کرده و بر ضرورت بهکارگیری ساز و کارهای مختلف برای مقابله با این مسئله یا کاهش آثار آن، تأکید دارند، موضوع بازنمایی خشونت در رسانهها و آثار آن بر روح و روان کودکان بوده است.
موضوع سواد رسانهای بر این رویکرد استوار است که با گسترش آگاهیهای بشری و نیز با تنوع روزافزونی که در رسانهها و منابع مختلف دستیابی به انواع پیامها برای مخاطبان پدید آمده است، تأثیرگذاری رسانهها تحتتأثیر بافتی که مخاطب در آن زیست میکند، قرار دارد و اینگونه نیست که پیامهای رسانهای، نخست، لزوما از تأثیر بسیار بالایی برخوردار باشند و دوم، پیامهای رسانهای همان تأثیر مورد نظر تولیدکنندگان پیامها را داشته باشند.
لازم به تذکر است که گسترش سواد رسانهای در درجۀ نخست باید بر کودکان متمرکز باشد که به نظر میرسد در این زمینه در کشورمان در غفلت به سر میبریم و ضرورت دارد با تولید نشریات و دیگر تولیدات رسانهای (شامل فیلم، بازی رایانهای و ...
به دلایل گوناگون از جمله ناآگاهی دقیق از موضوع سواد رسانهای و آموزش آن، مسائل مربوط به بودجۀ اجرای چنین برنامهای، نبود متخصصان کافی صاحب دانش در زمینۀ سواد رسانهای، ناهماهنگی مطلوب میان دستگاههای فرهنگی کشور به منظور اجرای برنامههای مشترک ملی، و عدم باور یا اولویتدهی به ضرورت آموزش سواد رسانهای به عنوان راهبردی مخاطب محور باعث شده است تا بسیاری از مخاطبان و کاربران ایرانی رسانههای سنتی و اینترنت در برابر این رسانهها منفعل باشند.