چکیده:
پژوهش حاضر که با هدف بررسی مقایسه ای اثر بخشی آموزش شناختی و اصلاح رفتار (با استفاده از بازی های رایانه ای) بر منبع کنترل دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامی تبریز، با استفاده از طرحی شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون و گروه کنترل انجام شده است. بدین منظور300 دانشجو به صورت نمونه در دسترس انتخاب شدند. سپس آزمون منبع کنترل را به عنوان پیش آزمون اجرا شد. 45 نفر از دانشجویانی که بیشترین نمره منبع کنترل بیرونی را به دست آورده بودند انتخاب و به صورت تصادفی ساده به سه گروه 15 نفری شامل گروه کنترل و گروه آزمایشی آموزش شناختی و گروه آزمایشی اصلاح رفتار، تقسیم شدند. به گروه دریافت کننده آموزش شناختی طبق برنامه هشت جلسه یک ساعته تحت آموزش شناختی به صورت گروهی قرار گرفتند و گروه اصلاح رفتار هشت جلسه نیم ساعته با استفاده از بازی رایانه ای یک موقعیت تغییر رفتار ایجاد شد ولی گروه کنترل هیچ متغیر مستقلی دریافت نکرد. سپس هر سه گروه مجددا از طریق ابزارهای سنجشی که در مرحله پیش آزمون استفاده شده بود، مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج بدست آمده از پژوهش حاضر که با استفاده از نرم افزار SPSS با استفاده از تحلیل کواریانس و آزمون تعقیبی LSD مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت، نشان داد که آموزش شناختی و همچنین اصلاح رفتار (با استفاده از بازی های رایانهای) باعث افزایش منبع کنترل درونی می شود. اما نتایج کلی پژوهش حاکی از آن است که آموزش شناختی در افزایش منبع کنترل درونی موثرتر از اصلاح رفتار (با استفاده از بازی های رایانهای) بوده است.
خلاصه ماشینی:
"Seligman Greenfield Schmitz Skinner Legerski Kappes Thompson دنی 1 و استاینر 2 (2009)، پژوهشی در مورد موفقیت ها و شکستهای ورزشی دانشجویان و تأثیر آن بر روی منبع کنترل، انجام داده است و به این نتیجه رسیده است که موفقیتهای ورزشی باعث درونی کردن منبع کنترل دانشجویان و برعکس شکست ورزشی آنها باعث بیرونی تر شدن منبع کنترل در بین دانشجویان میشود.
خلاصهای از برنامه اصلاح رفتار (با استفاده از بازیهای رایانهای) بازی پسخوراند جلسه اول جلسه دوم جلسه سوم جلسه چهارم جلسه پنجم جلسه ششم جلسه هفتم جلسه هشتم Modality effect پسخوراند موفقیت 5 6 8 11 14 16 18 20 Brown-Peterson Position error پسخوراند شکست 15 14 12 9 6 4 2 0 Suffix effect یافتههای پژوهش فرضیه اول: آموزش شناختی بر افزایش منبع کنترل درونی آزمودنیهای گروه آزمایش، در مقایسه با گروه گواه، تأثیر مثبت دارد.
با توجه به نتایج تحقیقات مذکور و یافتههای این پژوهش میتوان نتیجه گرفت که انجام مداخلههای روانشناختی میتواند در جهت افزایش درجات منبع کنترلی درونی مؤثر باشد و با اشاره به نظریه یادگیری اجتماعی راتر، (شولتز 1 و شولتز، 1387) و نظریه اسناد واینر 2 ، (کریمی، 1388)، که معتقدند منبع کنترل به نوعی تحت تأثیر عوامل شناختی نظیر نگرشها، باورها و عقاید فردی میباشد، و منبع کنترل مبتنی بر شناخت و ادراکات فرد از زندگی است، لذا میتوان آن را با اصلاح شناختوارههاو باورها مجددا ارزیابی Schultz Weiner کرد و تغییر داد."