چکیده:
مسئلة تناسخ یکی از موضوعات پردامنهای است که در ادیان گوناگون بهویژه ادیان غیرابراهیمی مطرح است. از مسائل مطرح در دین اسلام مسئلة مسخ است. تبیین این مسئله و پاسخ به سؤالهای پیرامون آن با توجه به مبانی فکری مختلف و درک صحیحی از تلقی ناصحیح از مسخ، زمینۀ ارائۀ دیدگاههای متفاوتی از آن را پدید آورده است. در این مقاله کوشیده شده دیدگاه صدرالمتألهین، بهویژه با توجه به نگاشتۀ مستقل وی در تفسیر، بازبینی شود. صدرا با نگاهی نو به مسئلة مسخ، و تمایز نهادن میان تناسخ و مسخ و تفکیک تعاریف متفاوت از آن، تبیینی خاص از این مسئله ارائه میدهد و روشن کرده که مهمترین اشکال تناسخ که رجوع دوبارۀ نفس مجرد به عالم ماده است در مسئلة مسخ مطرح در قرآن وجود ندارد.
خلاصه ماشینی:
صدرا با نگاهي نو به مسئلۀ مسخ ، و تمايز نهادن ميان تناسخ و مسخ و تفکيک تعاريف متفـاوت از آن ، تبييني خاص از اين مسئله ارائه مي دهد و روشن کرده که مهم ترين اشکال تناسخ که رجوع دوبارٔە نفـس مجـرد بـه عالم ماده است در مسئلۀ مسخ مطرح در قرآن وجود ندارد.
تبيين رابطۀ تناسخ و مسخ سؤال اصلي پيش رو آن است که مسـخ از نگـاه صـدرالمتألهين در کـدام مرحلـه و محـدوده صورت مييابد؟ آيا روح و نفس مردم آن قريه دچار تحول و تبديل شد؟ يا در جسم و شکل ظاهري آنها دگرگوني ايجاد شده است ؟ و يا اين تحول در هـر دو سـاحت جسـم و روح بـه وقوع پيوست ؟ پيش از پاسخ ، لازم است رابطۀ ميان مسخ و ساير واژگان ها در اين حوزه روشن گـردد.
تمايز مسخ و تناسخ از نگاه صدرا اهميت تبيين صحيح از رابطۀ مسخ با تناسخ سبب شـده اسـت کـه صـدرالمتألهين در تفسـير خويش ، در ذيل آيۀ ٦٥ سورٔە بقره نخست اين سؤال را مطرح کند که با وجود بـراهين مـتقن و استوار در امتناع تناسخ ، در صورتي که ادعا شود در مسئلۀ مسخ نفس و روح باقي اسـت ، و صورت به حيوان تبديل ميشود، آيا اين همان تناسخي نيست که آن را محال ميدانيم ؟ و اگـر بگوييم در مسخ ، شخصي که انسان است معدوم و شخصي که قرده است وجود مييابد، ايـن ديگر مسخ نخواهد بود، بلکه اهلاک و نابودي گروهي از انسان ها و احداث و ايجـاد گروهـي ازحيوانات و ميمون ها صورت پذيرفته است ؟ (صدرالمتألهين ، ١٣٦٦، ج ٣، ص ٤٧٢) صدرا در پاسخ به اين سؤال ابتدا ديدگاه مجاهد را مطرح و آن را ديدگاهي نيکو ميدانـد.