خلاصه ماشینی:
"در مورد قرآن چون مسأله سیر کتابت و تدوین، چند مرحلهای و در آغاز القای وحی ناظر به شرایط روحی و اجتماعی پیامبر بوده، بسیاری از مطالب و شیوه بیان در چنین فضایی قابل تفسیر است؛ به این جهت، لحاظ جمله معترضه بیش از آنکه ناشی از زبان گفتاری و نوشتاری باشد، برخاسته از شرایط ویژه وحی و القاشونده آن است.
2. وجود قرائن بیرون از متن نویسنده ادعا کردهاند لازمه گفتاری تلقی کردن زبان قرآن آن است که باید برخی از اطلاعات متعلق به قرآن را از خارج متن کتاب الهی به دست آورده دراین مورد باید بگوییم حتی اگر قرآن را ـ به تعبیر شما ـ زبان نوشتاری بدانیم، باز هم تمام قرائن از متن قابل استفاده نیست؛ همانطور که این امر در سایر کتابها و تألیفات وجود دارد که برخی از اطلاعات متعلق به متن باید خارج از الفاظ گرفته شود.
اگر نویسندهای مقالات گوناگونی نوشته باشد که در زمانهای مختلف انتشار یافته باشد، سپس به خاطر وحدت موضوعی حاکم بر آن مقالات، آنها را تنظیم و در کنار هم بچیند، آیا توقع پیوند و تناسب از مجموعه مقالات نامعقول است؟ آیا این گوناگونی موضوعات دلیل بر گفتاری بودن است؟ به این جهت، اتکای زبان گفتاری به اسباب نزول (به صورت انحصاری) درست نیست؛ زیرا حتی در فرض نوشتاریبودن، سؤال از سبب بیان مطلب و هدف تألیف، معقول و منطقی است.
خود نویسنده پذیرفته است که اتکا به قرائن حالی و مقامی اختصاص به زبان گفتاری ندارد و در زبان نوشتاری نیز این قرائن موجود است؛ بنابراین در مثل آیه «اقراء» (قیامت:16ـ20) با به دست آمدن حالت پیامبر و با توجه به آیات سوره طه که همین معنا را بیان میکند، مشکل فهم برطرف میشود."