چکیده:
گفته می شود که ادبیات هر عصر آینه تمام نمای آن عصر است و مطالعه ادبیات هر دور های ویژگی آن دوره را بیان می کند. این امر به ویژه در گونه های نوین ادبیات از قبیل رمان و داستان کوتاه مشهود می باشد . در هر کشوری ادبیات تحت تأثیر اوضاع سیاسی، اجتماعی و فرهنگی آن می باشد . در این بین ، ایران و مصر از این قاعده مستثنی نیستند. در هر دو کشور، نویسندگانی بود ه اند که برای بیان مشکلات اجتماع خویش به داستان کوتاه با سبک واقع گرایانه روی آورد هاند. این مقاله دو تن از نویسندگان ایران و مصر به نا م ها ی علی اشرف درویشیان و یوسف ادریس که دارای سبک تقریبا مشابهی در داستان نویسی هستند و دو داستان کوتاه از آ نها را انتخاب کرده است و پس از ارائه خلاصه ای از زندگی آنها و بیان عوامل ظهور داستان کوتاه در ایران و مصر ، با استفاده از تحلیل و توصیف به بررسی و مقایسه این دو داستان پرداخته و در نهایت موارد تشابه و تمایز تفکر اجتماعی آنان را بیان کرده است.
خلاصه ماشینی:
سؤالاتی که مقاله با هدف پاسخ به آنها نوشته شده است از این قرار است: 1- شرایط زندگی علیاشرف درویشیان و یوسف ادریس چگونه بوده است؟ 2- داستان کوتاه چگونه و چه زمان در ایران و مصر به وجود آمده است؟ 3- چه شباهتها و تفاوتهایی بین سبک نگارش علیاشرف درویشیان و یوسف ادریس وجود دارد؟ بخش نخست: زندگینامه ورویکردهای ادبی دو نویسنده علی اشرف درویشیان علیاشرف درویشیان در روز سوم شهریور ماه 1320ش در کرمانشاه و در خانوادهای تهیدست دیده به جهان گشود.
با اندک نگاه به کتابها و مقالاتی که پیرامون زندگی وی نوشته شده است برایمان روشن میشود که ادریس همواره خود را درگیر مسایل سیاسی و اجتماعی کرده و این شم سیاسی و فعالیت اجتماعی میتواند جرقهای برای داستاننویسی او باشد.
تکنیک داستاننویسی درویشیان و ادریس از این جهت که هر دو شخصیت داستان را با جزئیات وصف میکنند به هم شباهت دارد؛ مثلا درویشیان در داستان خود از جملاتی استفاده کرده که نشاندهنده فقر اجتماعی مردم آن روزگار (دهه 50 ش) است و در مواردی جملاتی آورده که تأثیر فقر را بر جامعه و فرهنگ مردم نشان میدهد.
یوسف ادریس در بیان نگاه حسرتبار کودک داستانش که در پی توپ پلاستیکی دوان است و بر خلاف بچههایی که در حال بازی هستند سهمی جز حسرت و تلاش برای تأمین زندگی خود ندارد، در واقع شرایط اجتماعی حاکم را به نقد و چالش میکشد و علیه آن اعتراض میکند.