چکیده:
حزب داشناکسیون (داشناکتسوتیون)، به همراه چند حزب ارمنی دیگر که همگی تب وتاب آزاد سازی ارامنه را داشتند، در سالهای پایانی دهه 1880(1297ق) بنیان گذاشته شد. با وجود تسلطی که این حزب، در مدت کمتر از ده سال، بر حیات سیاسی ارامنه به دست آورد، چندان عجیب نبود که در 28 می 1918 (16 شعبان1336ق) پس از اعلام استقلال ارمنستان، سکانداری این کشور را بر عهده گیرد. اجرای نقش سیاسی جدید برای داشناکسیون، نیازمند بهره داشتن حزب، از پیشنهای نظری در باب دولت مستقل ارمنی بود. این مقاله براساس تبیین تشریحی، نشان خواهد داد که حزب در حد فاصل سالهای 1890 تا 1918م(1336-1307ق) فاقد هر گونه نظریه منسجم و صریح در باب دولت ملی بود و در همین برههی زمانی، طی پنج دورهی متمایز، گاهی به چنان تعریفی نزدیک می شود و گاهی از آن فاصله می گیرد، تا اینکه در نهایت با سر زدن استقلال ارمنستان بدون آمادگی نظری کامل، ناچار از قبول رهبری دولت جدید می شود.
Dashnaxion (Dashnaktsutyun) party، together with some other Armenian parties that all had great excitement to set Armenians free، was established during the last years of 1880s. Considering the dominance the party obtained over the political life of Armenians in less than 10 days، it was not surprising that it can authorize the country in May 28، 1918، after Armenia declared its independence. Dashnaxion required theoretical background on Armenian independent government to be able to perform its political role. The present article، using a descriptive explanation، reveals that the party lacked any coherent and explicit theory on national government from 1890 to 1918، and during the time، in five separate periods it sometimes became close to the concept “national government” and sometimes far from that concept. Finally، after the independence of Armenia، the party was forced to lead the new government without previous preparation.
خلاصه ماشینی:
اگر اوج ایده آل سیاسی، برای آزاد و مستقل زیستن را دولت ملی به معنی واحد جغرافیایی مشخصی که گروههای جمعیتی مشخص با میزانی از تجانس تاریخی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی تحت اقتدار یک نظام سیاسی مرکزی مشخص زندگی مینمایند، بدانیم، مابین سالهای 1890 تا 1918، حزب نه تنها از حدود جغرافیا و جمعیت فعالیت خود مطمئن نبود، این را هم نمی دانست که به دنبال برقراری چه نظامی سیاسی برای ارامنه قفقاز و ارامنه امپراتوری عثمانی است.
در راه تحقق بخشیدن به این خط مشیها، حتی همان هدف ابتدای آزادی های بیشتر برای ارامنه ترکیه نیز تا حدی تحت الشعاع قرار گرفت و حزب از مفهوم دولت مستقل ارمنی هر چه بیشتر دور شد.
پانزده روز بعد از گردهمایی بزرگ احزاب ارمنی در 25 اکتبر 1917 (8 محرم 1336ق) انقلاب بلشویکی رخ نمود و تحولات قفقاز به کلی وارد مرحله جدیدی شد؛ برای داشناکسیون به عنوان حزبی که همین چندی پیش، در گردهمایی 11 اکتبر، حمایت خود را از دولت مرکزی و تداوم جنگ در کنار جبهه اتفاق مثلث اعلام کرده، هیچ خوشایند که بلشویک ها قدرت را به دست بگیرند و شعار ترک مخاصمه با آلمان و مبارزه علیه سرمایهداری غرب (که داشناکسیون دوشادوش آنها در جبهه جنگ حضور یافته بود) را سر دهند.
Hadi Pirusan 6 Dashnaxion and the concept of Armenian national government ………………Ali Mazinani - Ali Shekofte 7 Professor in History, Shahid Beheshti University, Tehran.