چکیده:
رساله حاضر، ترجمه حاجی میرزا ابوطالب مجتهد زنجانی در سال 1310 ق.
و تحریر میرزا علیاکبرخان آجودانباشی توپخانه است. مترجم در آغاز گفتار، نام
نویسنده اصل را نیاورده و او را شخصی از «اهالی عصر» خود ذکر کرده است.
در این رساله از فعل و انفعالات پدیدههای طبیعی، پیدایش و نابودی هستی،
احوال اجتماعی انسانها، مسأله تمدن و... سخن رفته است. فصلهایی از کتاب
پلامریون (ستارهشناس فرانسوی) نیز نقل شده است.
خلاصه ماشینی:
"چندین مرتبه آبادیهای عظمیه بر روی خرابههای این ساخته شده، این معموریت بزرگ و این شهر در وقتی که تمام جمال و فخامت را داشت، مقدار یکصد هزارسال بود که پاریس و لندن و وین و پطرسبورغ و برلن و روم را برف و یخ مستور و نابود کرده، از خاطرها محو شده بودند.
به طول زمان دو دشمن قتال یکی داخلی و یکی سرمای خارجی ـ که همه روزه کسب شدت میکرد ـ بنای کشتار در این فرقه ـ که توالد منحصر به آنها شده بود ـ گذاشته، مردم را از خواب غفلت وقتی بیدار کرد که بیداری فایده نداشت و فهمیدند که انقراض بشر نزدیک شده، چه هر اولی را آخری هست.
تراکم و ریزش برفها، تمامی آسیا را ویران و مستور کرده، مانند پنبه دانه در پنبه محاط شده، آخرین پناهگاه اهالی آسیا، جزیره سیلان بود و آسیا یک امتیازی از قطعات دیگر داشت که در آنجا زن، بیشتر از مرد بود19 و رای اهالی آسیا صوابتر بود و زنها، در تدبیر منزل و خانه و لوازم معیشت، مقدم بر مردان و استادتر از آنها بودند؛ بلکه در این قرنهای اخیره، علم قانون و طب و سایر صناعات عالیه و تجارات و عملهای محسنه و علوم ممتنجه، غالب اختصاص به نسوان یافته بود و ذکور، در کارها اهمالاتی داشتند و به آسایش میگذراندند.
بالاخره به ملاحظه تمام شدن آذوقه در سیلان ـ که اسلاف به یادگار گذاشته بودند ـ این چهار زن، همراهی و رفتن را به افریق ترجیح داده، روز پانزدهم ورود ختام، همگی در کشتی حاضر شده، ختام هم ـ که جوانی خوب صورت و زیبا بود ـ حوا را معشوقه خود قرار داده، به هوای عشقبازی، ترغیبات از زنها داشت و یک فقره دیگر هم مؤید خیال بود."