چکیده:
داستان زال و رودابه مقدمهای زیبا برای تولد رستم است و در مقایسه با داستانهای سنتی، ویژگیهایی به لحاظ ساخت دارد که همانها باعث جذابیت این داستان شدهاند. در این تحقیق، عناصر داستانی مانند گفتارها، طرح، کردارها و درونمایههای داستان بررسی شده و به نقش این عناصر در شکلگیری داستان زال و رودابه توجه شده است.
خلاصه ماشینی:
"«شاهنامه از لحاظ دقت و توصیف و تبیین ویژگیهای نفسانی قهرمانان و حرکات و سکنات و واکنشها، انگیزهها، بیان ستیزهها و کشاکشهای روانی، تجسم جنبهها و جلوههای گوناگون روحی و بهطور کلی کاوش و نفوذ در ژرفای اشخاص، در سراسر تاریخ داستانپردازی سنتی، نظیری ندارد و همین ویژگی است که به بسیاری از قهرمانان آن، اعمال، روابط و برخوردهایشان حالت زنده و نمایشگونهای میبخشد که حتی در داستانهای منثور که در آنها دست داستانپرداز بهسبب عدم وجود محدودیتهای شعری بازتر است، کمتر دیده میشود» (حمیدیان، 1372: 58).
الف - 2 - 1) قهرمانسازی (شخصیتپردازی) در زال و رودابه «سعی و دقت فردوسی در ساختن برخی شخصیتها و توصیف و تبیین ویژگیهای شخصیتی آنان عاملی است که آنها را زنده و پویا نگاه داشته و به زندگی و حوزه درک و لمس ما نزدیک ساخته است» (حمیدیان، 1372: 57).
داستانهای شاهنامه - از جمله داستان زال و رودابه - از ویژگی دیگری نیز برخوردار هستند و آن ویژگی این است که چندینبار خواننده را در حالت تعلیق (Suspense) قرار میدهند و علاقه او را برای دنبال کردن ماجراها بیشتر میکنند.
با وجود اینکه آشکارا میبینیم که سام - دوبار- فرمانروایی را به زال تفویض کرده است اما بعدها سام، باز به عنوان فرمانروای زابلستان در صحنه ظاهر میشود (برای تفصیل بیشتر درباره تعارضهای داستان نک: کورت هاینریش هانزن، 1374: 50 و 78).
جسارت زال و رودابه در برداشتن موانع وصال، سایر قهرمانان را نیز به تکاپو انداخته است؛ به همین لحاظ، داستان بسیار سیال است و توصیف گفتارها و کردارهای این قهرمانان چنان استادانه صورت گرفته است که گویی، خواننده از نزدیک، ماجراها را بهچشم مشاهده میکند."