چکیده:
این پژوهش، که حاصل خوانش تکتک ابیات غزلهای سنایی و خاقانی است، پس از ذکر مقدمهای درباره موسیقی بیرونی شعر و شناخت تسکین، به بیان سابقه آن در میان عروضیان و ارتباط تسکین با موسیقی بیرونی شعر میپردازد. سپس، با ارائه نمودارهایی، راههای استفاده از این اختیار را، در غزلهای این دو شاعر، بررسی، مقایسه و تحلیل میکند. پس از آن در نمودار دیگری، میزان بهره از تسکین را به تفکیک اوزان مختلف نشان میدهد. در پایان به این نتیجه میرسد که میزان کاربرد تسکین، در غزلهای خاقانی نسبت به سنایی کمتر است.
خلاصه ماشینی:
"به عنوان مثال سنایی در غزلی که در وزن (مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن / بحر مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف) سروده، با همین راهکار، یعنی استفاده از تسکین، توانسته است تخلص خود را وارد شعر کند: خواهم که چون سنایی در عشق روی اودر خاک خفته باشم با مهر سالها (سنایی، 1388: 801) اگر به آرایش هجاها در مصراع نخست نگاه کنیم میبینیم که، شاعر در مصراع نخست، در محل التقای ارکان دوم و سوم، به جای دو هجای کوتاه، از یک هجای بلند استفاده کرده است.
همچنین خاقانی در بیت زیر، که در وزن (مفعول مفاعلن فعولن / بحر هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف) سروده، با استفاده از اختیار تسکین، نام خود را در مصراع دوم گنجانده است: در راه غمش دو اسبه راندمیک ذره غبار برنیامد مقصود نیافت هر که در عشقخاقانیوار برنیامد (خاقانی، 1382: 599) این همان امکانی است که، تسکین در اختیار شاعر میگذارد.
بیت مورد نظر که در (بحر هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف) سروده شده این است، تا دیده ما جز به تو آرام نگیرداز بوسهاش مهری کن وز غمزهاش بر دوز مفعول مفاعیل مفاعیل فعولنمفعولن مفعولن مفعولن فع لان (همان: 172) شاعر سه بار در محل التقای ارکان، تسکین را به کار برده است.
مفعولن به جای فعلاتن وزن (مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن) یا فعلان بحر (مجتث مثمن مخبون محذوف) یا مقصور روان و جانی و مهجور من زجان و روانبه یکدل اندر زین بیشتر نباشد درد مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلنمفاعلن مفعولن مفاعلن فع لان (سنایی، 1388: 848) براساس عروض سنتی، زحاف مفعولن بدست آمده از فاعلاتن "تشعیث" نام دارد، که در این بیت، نتیجه وقوع تسکین، در رکن دوم مصراع دوم، است."