چکیده:
یکی از مهم ترین دغدغه ها و مسائل معرفت شناسی، شیوه حصول باورهاست و یکی از مهم ترین رهیافت های نیل به این مقصود را دبلیو. کی. کلیفورد ارائه کرده است؛ وی با اتخاذ رویکرد دلیل گرایی قوی، در پی ریزی بنیان جدیدی برای پذیرش باور، نقش عمده ای داشت. عمده ترین نقطه اتکای وی در این مسیر پیوند میان اخلاق و معرفت شناسی است، به نحوی که هر خطای معرفتی خطایی اخلاقی خواهد بود. معیارهایی که وی برای رعایت حریم حقوق معرفتی، معرفی می کند بسیار سخت گیرانه و دقیق است. ترسیم دقیق فراز و نشیب های تفکر وی و بایدها و نبایدهایش در این موضوع، نشان از آن دارد که کلیفورد با دقت عملی خاصی به باورهای خویش و باورهای اطرافیانش می نگرد. او با صبر و حوصله و هم چون مصلحی که به دنبال اصلاح و دانستن و از همه مهم تر یافتن حقیقت است با شجاعت و تهور خاص خودش به تفکیک باورهای سره و ناسره می پردازد، هرچند او در کنار همه این دقت ها و بی تکلفی ها در پذیرش باورهای درست، خود را از شناخت برخی باورهای حقیقی محروم کرده است.
خلاصه ماشینی:
او فقط پذیرش باورهای پایه و مبتنیبر دلایل کافی را شرط عمل به تعهدات و حقوق معرفتی هر انسانی میشمارد؛ افرادی شایستگی برخوردی نیکو را دارند که با تمام حمیت خویش از اصالت باور خود پاسداری کنند تا مبادا بر دلیل نادرست و بیحجت ابتنا یافته باشد و طرحی را به خود بپذیرد که هرگز پیراسته نشود (Clifford, 1897: 183).
او با دستهبندی قضایا به سه دستة متعالی عقل، مخالف عقل، و موافق با آن، طرح جامعی را از پذیرش باورهای گوناگون درمیاندازد؛ چنانچه گفته شود «چون این مسئله محال است، پس من به آن ایمان خواهم داشت»، اگر توسط انسان نیکمنشی گفته شود میتوان آن را نوعی شوق و هیجان و دلدادگی دینی به شمار آورد ولی چنانچه آحاد بخواهند دین خویش را بر اساس چنین پایه و شاخصی انتخاب نمایند، مبنای بسیار بدی پدیدار خواهد شد (همان: 447).
باوری که مهندسی سرزمین باورها را دگرگون ساخته و تلون و تنوع جدیدی به آن بخشیده است و بدین سان بسیاری از مقدرات حیات اجتماعی را نیز با تغییر مواجه خواهد ساخت؛ هر باوری، هر چقدر کوچک، هیچگاه بیاهمیت نیست، چراکه این باور استعداد و آمادگی ما را برای پذیرش باورهای مشابه خویش بیشتر کرده و با چنین کاری باورهای دیگر ما را به ضعف میکشاند (ibid: 169-170).
اینکه کشف حقیقت و حدود بررسی تابع هیچ زمان خاصی نیست به دو معنا است: اول اینکه از نظر کلیفورد همة زمانها آمیخته با حقیقت و دروغ هستند و این ماییم که باید باور درست را از زمانة خویش بیرون بکشیم (Long, 2008 ←)؛ معنای دوم این قرینه آن است که اگر ما باور درستی را در عصر خویش پیدا کنیم تأثیر آن در زمانها و عرصههای آینده نیز مشهود خواهد بود.