چکیده:
در نوشتار حاضر، بـه بررسـی تحـولات و وجـوه نظـری پارسـونز بـه عنـوان یکـی از چهرههای تاثیرگذار در جامعه شناسی آمریکا پرداخته می شود. هر متفکری از جمله پارسـونز در طول حیات فکری خود تحت تاثیر برخی زمینه های اجتماعی و زندگی شخصی خویش است . ابتدا سعی شده تا برخی زمینه های اجتماعی و شرح حال وی که در چگونگی تبیـین نظـری او موثر بوده بیان گردد. سپس به لحاظ محتوایی به بحث از کوشش های نظری پارسـونز و نحـوه شکل گیری و تطور تفکرات اجتماعی وی پرداخته خواهد شد. پارسونز در راستای سـاماندادن به تفکرات اجتماعی خویش ، در ابتدا سعی وافر داشـت تـا بتوانـد قـالبی جـامع بـرای نظریـة اجتماعی تحـت عنـوان نظریـة «ارادهگرایانـة کـنش » ارائـه کنـد. نظریـات متفکـران کلاسـیک جامعه شناسی ازجمله : مارشال، پارتو، وبر و دورکیم بـه نظـر پارسـونز دارای نـوعی هـم گرایـی نظری برای ارائة چنین قالبی بودند. رفته رفته پارسونز به بسط بنیـان کـنش بـه نظـام اجتمـاعی پرداخت . پس از تبیین کوشش های نظری که توسط پارسونز در این زمینه صورت گرفـت ، بـه بیان برخی از وجوه نظریه کارکردگرایی ساختاری به عنوان نظریه ای که سالها بر جامعه شناسی آمریکا مسلط بوده اشاره می شود. در ادامه نیز برخی از انتقادات به اجمال بیان می گردد.
خلاصه ماشینی:
پارسونز: از اراده گرايي کنشي تا نظام اجتماعي (بررسي سير تلاش هاي نظري پارسونز براي تبيين امر اجتماعي ) * سيدمهدي اعتمادي فرد تاريخ دريافت : ١٣٨٩/٦/٢ تاريخ پذيرش : ١٣٨٩/١١/٥ در نوشتار حاضر، بـه بررسـي تحـولات و وجـوه نظـري پارسـونز بـه عنـوان يکـي از چهرههاي تأثيرگذار در جامعه شناسي آمريکا پرداخته مي شود.
اما آيا پارسونز توانست به هدف اصلي خود دست يابد؟ پس از مسلط شدن نسبي تفکرات پارسونز بر نظريات اجتماعي طـي دهـه هـاي ٤٠ و٥٠ در آمريکا، عده اي خيال کردند که تکليف جامعه شناسي به عنوان يک علم (با متـدهاي ساينتيفيک ) روشن شده و نظام فکري ارائه شده توسط پارسـونز و شـاگردانش کـم کـم بـه چارچوب مسلط و الگو براي نظرية اجتماعي تبديل مي شود.
ممکن است اين کتاب را در بدو امر، مروري اجمـالي بر يک سري نظريات و ديدگاه هاي اقتصادي و جامعه شناختي دانست ، ولي وي در ايـن کتاب از مطالعه آثـار مارشـال ، پـارتو، دورکـيم و وبـر بـه دنبـال تبيـين نـوعي «نظريـه اراده گرايانة کنش »١٣ از ميان نظريه هاي اثبات گرايانة مارشال ، پارتو و دورکـيم و جريـان نوکانت گرايي و آثار وبر بود (٢٣٩ :١٩٦٧ ,Timashef).
نظام شخصيتي : زيرا هدف کنشگر در انتخاب ها رسيدن به رضايت و لذت است ؛ ارگانيسم زيست شناختي : محيطي مادي که جامعه براي تکامل و ادامة حيات بايد بـا آن تطـابق يابـد؛ نظـام فرهنگـي : مجموعـه اي از آرمـان هـا و ارزش هـاي پذيرفتـه شـده و تعميم يافته که به نقش هاي منزلتي شکل داده و افراد در طول تکامل اجتماعي خود آنهـا را دروني مي کنند (کرايب ، ١٣٨١: ٥٧-٥٨؛ ٨١-٧٠ :١٩٩٢ ,Hamilton؛ روشـه ، ١٣٧٦: .