چکیده:
بی تردید، کشورهای عربی خاورمیانه از نظر معادن نفت، گاز و دیگر سرمایه های زیر زمینی جزو کشورهای ثروتمند جهان به شمار می روند؛ ولی به لحاظ رشد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی، در سطح نازلی قرار دارند. شاید همین امر، یکی ازانگیزه های خیزشهای مردمی دراین منطقه باشد. شناخت زمینه ها وعوامل سیاسی، فرهنگی و تاریخی عقب ماندگی این کشورها می تواند بردانش و انباشت تجربه های راهگشای دوست داران ادب سیاسی بیفزاید. یکی از شاعران پرآوازه ای که تامل در آثارهشت جلدی و بویژه سروده های سیاسی او، مخاطب را با چنین معرفتی آشنا می سازد، نزار قبانی (1998م) شاعر بزرگ سوری است. مطالعه آثارادبی او نشان می دهد که وی بیش از هر شاعر سیاسی دیگری توانسته است که مخاطب را با مهمترین ویژگیهای ساختار سیاسی غیردمکراتیک منطقه خاورمیانه عربی آگاه کند و هم او را نسبت به پیامدهای نامطلوب این نوع نظامها بر روان فردی و جمعی مردم ازجمله نهادینه شدن ترس درجامعه، گسترش انفعال اجتماعی، ترویج نفاق و دروغ، فساد زبان، عقب ماندگی اقتصادی و توهم زدگی حاکمان و مردم آشنا سازد.
خلاصه ماشینی:
مطالعۀ آثارادبی او نشان می دهد که وی بیش از هر شاعر سیاسی دیگری توانسته است که مخاطب را با مهمترین ویژگیهای ساختار سیاسی غیردمکراتیک منطقه خاورمیانۀ عربی آگاه کند و هم او را نسبت به پیامدهای نامطلوب این نوع نظامها بر روان فردی و جمعی مردم ازجمله نهادینه شدن ترس درجامعه ، گسترش انفعال اجتماعی ، ترویج نفاق و دروغ ، فساد زبان ، عقب ماندگی اقتصادی و توهم زدگی حاکمان و مردم آشنا سازد.
راقم این سطور، براین باور است که آنچه در حال حاضر در ارتباط با نزار و اشعار سیاسی وی بدان محتاج هستیم ، واکاوی اندیشۀ سیاسی اوست و نه ستایش احساسی و یا دشمنی عاطفی و ایدئولوژیک با وی ؛ زیرا، مبانی اندیشۀ سیاسی و جامعه شناختی نزار، بسیار عمیق و هوشمندانه است ؛ بگونه ای که تامل در اشعار و مجموعه آثار عظیم هشت جلدی او، ما را با بسیاری از مبانی نظریه های علم سیاست مدرن و همچنین ساختار قدرت در کشورهای عربی خاورمیانه ، نشانه های استبداد و نیز، آثار و پیامدهای فاجعه بار و ناگوار حکومتهای استبدادی بر روح و روان مردم عرب درعرصه های اجتماعی ، اقتصادی ، فرهنگی و سیاسی آشنا می سازد.
٢. پیشینۀ پژوهش دربارة مواضع سیاسی نزار قبانی ، کتابها و مقالاتی بسیار نوشته شده است که علاوه بر منابعی که در مقدمه به آنها اشاره شد، به چند نمونۀ دیگر بسنده می کنم : -«نزار قبانی شاعر هذا العصر»، نوشتۀ فدوی فؤاد عباس (چاپ دارالمنار، قاهره ، سال ٢٠٠٢م ) که در آن نویسنده به اختصار این فرضیه را اثبات می کند که نزار قبانی ، پس از شکست اعراب از اسرائیل (١٩٦٧م ) به کلی متحول شد و با آنکه سرودن شعر زنانه را رها نکرد، لحظه ای از مبارزه با استبداد داخلی و اشغالگری بیگانه نیز کوتاهی نکرد.