چکیده:
شرایط خاص اقتصادی حاکم بر سازمان ها باعث شده است تا مزیت رقابتی آنها دیگر بر پایه دارایی های مشهودشان نباشد. آنچه امروزه سازمان ها را در صحنه اقتصاد، رقابت پذیر می نماید اداره اثربخش دانش و نیز تاکید مستمر بر عوامل موثر بر دارایی های دانشی نظیر سرمایه اجتماعی است. بر این اساس، پژوهش حاضر به نقش سرمایه اجتماعی در اثربخشی مدیریت دانش رامورد مطالعه قرار داده است. سئوال اساسی تحقیق این است آیا میزان بالای سرمایه های اجتماعی به اثربخشی مدیریت دانش منتهی می شود؟ جامعه آماری پژوهش، دانشگاه هوایی شهید ستاری است و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده به تعیین نمونه پرداخته شد. روش گردآوری داده ها، پرسشنامه حضوری بوده و از روش تحقیق توصیفی- میدانی استفاده شده است. نتایج حاصله، با استفاده از آزمون ضریب همبستگی و آزمون معادلات ساختاری، حاکی از وجود رابطه معنی داری بین همه مولفه های سرمایه های اجتماعی و اثربخشی مدیریت دانش است. در پایان، با توجه به یافته های پژوهش، پیشنهاداتی نیز ارائه شده است.
Particular economic conditions dominating organizations make their competitive advantages no longer based on their explicit assets. What nowadays makes organizations be economically competitive are effective knowledge management and constant emphasis on factors effective on their knowledge properties such as social assets. In line with this issue، this study attempted to answer the question whether higher social assets entail knowledge management efficiency. The sample was randomly selected from Shahid Sattari Aviation University attended in this descriptive- field study through answering a questionnaire. The analyses run based on correlation coefficient and structural equation model revealed statistically significant correlation between the variables.
خلاصه ماشینی:
نقش سرماية اجتماعي در اثربخشي مديريت دانش (مطالعة موردي) 1 مهدي خيرانديش 3 سيد حسين آتشي ٢ و مهرداد غلامي چکيده شرايط خاص اقتصادي حاکم بر سازمان ها باعث شده است تا مزيت رقابتي آنها ديگر بر پاية دارايي هاي مشهودشان نباشد.
سئوال اساسي تحقيق اين است آيا ميزان بالاي سرمايه هاي اجتماعي به اثربخشي مديريت دانش منتهي مي شود؟ جامعة آماري پژوهش ، دانشگاه هوايي شهيد ستاري است و با استفاده از روش نمونه گيري تصادفي ساده به تعيين نمونه پرداخته شد.
Social Capital سرماية اجتماعي همواره محور فعاليت هاي اقتصادي و مديريت دانش بوده است ؛ از اين رو بررسي اينکه چگونه توسعة سرماية اجتماعي مي تواند به تغييرات اقتصادي و تکنولوژيکي مرتبط با مديريت دانش پاسخ دهد، حائز اهميت است (کولمن ، ١٩٩٠).
ادعاي اصلي پژوهش حاضر اين است که اين دو مفهوم با يکديگر رابطه مثبت و معني داري داشته و سطح بالاي مؤلفه هاي سرمايه هايي اجتماعي به ارتقاء اثربخشي مديريت دانش در سازمان منتهي مي شود.
از ديدگاه آنها سرماية اجتماعي يکي از قابليت ها و دارائي هاي مهم سازماني است که مي تواند به سازمانها در خلق و تسهيم دانش کمک بسيار نمايد و براي آنها در مقايسه با سازمانهاي ديگر مزيت سازماني پايدار ايجاد کند.
افزون بر اين وجود سازههاي فراگير براي درک ارتباط بين مديريت دانش و سرماية اجتماعي ضروري است .
فرضيات پژوهشي همة مؤلفه ها عبارتند از اينکه بين تمامي مؤلفه هاي سرماية اجتماعي و اثربخشي مديريت دانش رابطه وجود دارد و فرضيات آماري نيز به شکل زير است .