چکیده:
قیاس باطل (قیاس مستنبط العله) یکی از مسائل مورد مناقشه بین شیعه و مذاهب اهل سنت بوده است. شیخ طوسی قیاس مستنبط العله را معتبر ندانست و تلاش کرد فقه شیعه را بدون استمداد از قیاس، تکامل بخشد. البته این جریان خالی از جنجال نبود. ابتدا ابن ادریس حلی برخی از آراء شیخ طوسی را براساس قیاس مستنبط العله دانست، علامه حلی سعی کرد از آراء شیخ طوسی دفاع کند. در عین حال افرادی مانند محقق حلی، علامه حلی و شهید ثانی برخی از آراء شیخ طوسی را براساس قیاس مستنبط العله دانستند. اما باید آن آراء شیخ طوسی را نیز توجیه نمود و بعید است که فردی مانند شیخ طوسی به قیاس مستنبط العله عمل کرده باشد.
Mostanbetoll Elleh" is one of the controversial issues between Shia and Sunni.
Sheikh Toussi knew "Mostanbetol Elleh" analogy invalid. He tried to explain Shia jurisprudence without it but this process make conflict.
Ibn Edris، Mohaqeq Helli and Shahid Sani indicated some works of Sheikh Toussi are based on that analogy and Ibn Edris tried to defend Sheikh Toussi 's work.
We should consider in those works and it is unlikely Sheikh Toussi acted in them.
خلاصه ماشینی:
"1- عمل به حکم صریح و غیرصریح اخبار: شیخ طوسی علاوه برحکم صریح اخبار، به حکم غیر صریح آنها نیز توجه داشته است برای مثال ما فتوایی از شیخ طوسی را ذکر کرده و موضعگیری برخی از فقهای شیعه را در این خصوص بررسی میکنیم: شیخ طوسی در کتاب نهایه در بحث تشهدنماز میفرمایند: صلوات در پیامبر(ص) در تشهد نماز واجب است و کسی که عمدا آن را ترک کند، باید نمازش را اعاده کند و کسیکه از روی فراموشی آن را ترک کند، باید بعد از سلام دادن نماز، آنرا قضا کند و تکلیف دیگری برعهده او نیست.
(ابن ادریس حلی، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، 3، 491) حال سؤال این است که آیا میتوان توجیهی برای نظر شیخ طوسی پیدا کرد؟ آیا از میان فقهای بزرگ شیعه شخصی هست که آن را توجیه کرده باشد؟ علامه حلی از نظر شیخ طوسی دفاع کرده و میگوید که توبه گناهان بزرگ (رجم در زنای محصنه) را ساقط میکند پس به طریق اولی میتواند گناهان کوچکتر (قطع دست در سرقت) نیز ساقط کند پس در این حکم به قیاس عمل نشده است.
البته موارد دیگری وجود دارد که فقهای بعد از شیخ طوسی برآراء ایشان اشکال کرده و آن را براساس قیاس باطل (قیاس مستنبط العله) دانستهاند، برخی از این موارد عبارتند از (علامه حلی، مختلف الشیعه،6،382 – شهید ثانی،تذکره الفقهاء10، 481 ابن ادریس حلی، السرائر الحاوی فی تحریر الفتاوی، 1، 309 – محقق حلی المعتبر فی شرح المختصر،2،743) در اینجا سؤال مطرح میشود که چگونه میتوانیم این آراء نادر شیخ طوسی را توجیه کنیم؟ میدانیم که شیخ طوسی قیاس مستنبط العله را حجت ندانسته و عمدا براساس آن فتوا نمیدهد، پس چارهای نیست جز این که راهی برای توجیه آن پیدا کنیم و این امر نیازمند به پژوهش است."