چکیده:
این پژوهش به بررسی نقش زمان و مکان در اجتهاد میپردازد. نظریههای مختلفی در باره تاثیر زمان و مکان بر احکام شرعی وجود دارد. جهتگیری این پژوهش، بررسی مفهوم زمان و مکان و نقش این دو در اجتهاد و آراء فقیهان است که موجب پویایی فقه در همه زمانها و مکانها میگردد. چنین رویکردی اهمیت پرداختن به این موضوع را نشان میدهد. معنای نقشداشتن زمان و مکان در اجتهاد آن نیست که دو عنصر زمان و مکان به عنوان یکی از منابع اجتهاد تلقی شوند، زیرا در فقه سنتی و اجتهاد جواهری که امام خمینی(ره) قائل به آن هستند و از مشایخ سلف به ارث رسیده، عناصر زمان و مکان به عنوان منبع اجتهاد شناخته نشدهاست. باید توجه داشت که کتاب و سنت بهگونه مستقیم در ناحیه احکام شرعی در مقام اجتهاد نقش دارند، اما زمان و مکان مستقیما در مقام اجتهاد در ناحیه مشخص کرده ملاکات احکام و موضوعات و ویژگیهای آنها دارای نقش میباشند. از اینرو است که موضوعی به دلیل تغییر ملاک و یا ویژگیهای آن می تواند در زمانی خاص دارای حکمی بر خلاف حکم اول شود، به دلیل تغییر ملاک و یا ویژگیهای آن. بنابراین زمان و مکان بیواسطه در ناحیه ملاک و موضوع و مشخصکردن آنها نقش دارند نه در ناحیه احکام
This study is about the role of time and place in Ejtehad (supreme religious competence). There are different views on the influence of time and place on the Shariat decrees. The purpose of this research is to understand the interrelationship of the above two factors along with the views of the supreme religious authorities. Comparing traditional and Javaheri Ejtehad which Imam Khomeini (pbuh) has inherited reveals that the time and place factors have not been recognized the sole reference of Ejtehad. It is noteworthy that the Book and Shariat are interlinked in Shariat decrees and Ejtehad position whereas time and place are directly related to the specific decrees that is to say that through time and place the base of decrees and their specificity –internally and externally- are highlighted and dynamics. That is why that a decree on a specific subject can change with time negating or emphasizing the previous one. Therefore، time and place on a decree play their roles and not only decree.
خلاصه ماشینی:
"دو نکته اساسی در این جا مطرح میشود: اولا: آیا معدن زیرزمینی مانند معدن نفت که در اعماق زمین وجود دارد، تابع زمین بالای آن و مملوک صاحب آن زمین هستند؟ ثانیا: آیا این معادن به ملکیت شخصی (غیردولتی) در آیند؟ و آیا اجازه شرعی استخراج چنین معادنی به افراد (چه مالک زمین چه غیر مالک) داده میشود؟ حضرت امام خمینی (ره) در پاسخ به نامه دبیر شورای نگهبان چنین مرقوم داشتهاند: «پس از سلام و تحیت اصل مسأله تبعیت اعماق زمین و نیز هوا نسبت به املاک شخصی تا حدود احتیاجات عرفی است: مثلا اگر کسی در خارج از محدوده منزل و یا زمین شخصی و یا وقفی کانالی زده و از زیرزمین آنها عبور کند و یا تصرف نماید دارندگان منزل یا متولیان نمیتوانند ادعایی بنمایند و یا اگر کسی بالاتر از مقدار متعارف بنایی ایجاد، یا رفتو آمد نماید هیچ یک از مالکین و یا متولیان حق جلوگیری از آن را ندارند و بالأخره تبعیت زمین شخصی به مقدار عرفی است و آلات جدید، هیچگونه دخالتی در تعیین مقدار عرفی ندارد ولی تبعیت کشور مقدار بسیار زیاد است و دولت حق دارد تا از تصرف بیش از حق عرفی شخص یا اشخاص جلوگیری نماید."