چکیده:
بررسی شعر میتواند، فرایند دگرگونی سیمای زن را در سیر تاریخی نشان دهد، با این فرض، در این تحقیق به بررسی سیمای زن با تکیه بر آثار ایلیا ابوماضی پرداخته شده است. روش تحقیق در این مقاله اسنادی و کتابخانهای بوده است. ابوماضی در اشعار خود حوادث بسیاری را از قبیل اشغال، دعوت به مهاجرت، آزادیخواهی و اصلاحطلبی اجتماعی، سیاسی، آزادی بیان و عمل، نقش زن و قیام ملی، در اشعار خود ثبتکرده است و شعر او آینۀ تمام نمای حوادث مهم و مشکلات مردم و مروج آزادی و عدالت خواهی است. ابوماضی در گفتار خود مقام و جایگاه زن را فراموش نکرده است. «زن خیالی»، «همسر»، «مادر و خواهر» و «زن اجتماعی» نقشهای مختلفی از زن میباشد که در دیوان ابوماضی به چشم میخورد. نتایج حاصل از این تحقیق حاکی از آن است که در نگاه ابوماضی زن موجودی عفیف و مایه خوشبختی و آرامش است و انسان را به خودشناسی و خداشناسی میرساند.
A survey of Elia Abu Mazi’s poetry displays the developing process of the portrait of women in a historical perspective. This paper attempts to study the status of women in Abu Mazi’s poetry, using a descriptive and library method. Elia Abu Mazi documented various events in his poems including occupation, invitation to emigration, liberalism, social and political reformation, freedom of speech and action, the role of women and the national uprisings. Abu Mazi’s poetry mirrors the major events and the problems in the lives of people, and promotes freedom and justice. Abu Mazi never overlooked the status of women in his poetry. In Abu Mazi’s poems, a woman takes on different roles such as the imaginary lady, a spouse, mother and sister and the social woman. The results show that Abu Mazi piously viewed the women who are the means of happiness and certitude. Abu Mazi’s poetry implies that women lead human beings towards self-awareness and knowing God
خلاصه ماشینی:
"زن خیالی چنین زنی شباهت به موجود رؤیایی دارد، شاعر در وهم خود با او زندگی میکند، اگر دربارۀ او شعر میسراید برای این است، که رغبت فنی خود را اشباع کند یا تکلیف شاعرانه خود را انجام دهد، زیرا شعرا باید دیوان خود را با غزل نیز آرایش دهند ...
نه میتواند غلبه یاید و نه میتواند شکست را قبول کند و بالأخره این مادر به ترک غم و اندوه فرا میخواند و میگوید: مات النهار ابن الصباح فلا تقولی کیف مات إن التأمل فی الحیاه یزید آلام الحیاة فدعی الکآبة و الأسی و استرجعی مرح الفتاة قد کان وجهک فی الضحی مثل الضحی متهلا فیه البشاشة و البهاء لیکن لکذلک فی المساء ترجمه: روز که فرزند صبح بود مرد دیگر نگو چگونه مرد اندیشه و تأمل در زندگی بر غمهای زندگی میافزاید رها کن غم و درد را و دوباره به شادیهای دخترانه برگرد چهرهات در وقت چاشنگاه چون چاشتگاه میدرخشید بشاش و درخشان بود شب نیز چنین بادا بیشک این قصیده از نابترین شعرهایی است که فرزندی در عشق مادر سروده است.
ولی در این کار کاملا موفق نبوده است بلکه همواره در چارچوب شعرای قدیم عرب مانده است، البته آنچه مصلحین اجتماعی عرب مخصوصا در عصر جدید درباره زن نوشتهاند، بسیار است ولی ابوماضی همانند دیگر شعرای عرب به زن به عنوان «حبیبه» پرداخت کرده است و آنچه درباره حق زن امروزی نوشته است بسیار کم است و شاید همانهایی باشد که در مورد مادر و خواهر و همسرش گفته است و در آنها با زن از وجهه انسانی برخورد کرده است»(ابوماضی، 2005: 58-57)."