چکیده:
Aiming to prepare the teaching of Seddiqin Demonstration and gazing upon that whose existence is imperative from the viewpoint of mere existence، primarily founded by Ibn Sina، (Shirazi، 1999)، prominent figures have spent time on this affair and have come up with different readings. As a renowned scholar in the Islamic world، Sadr el-din Mohammad Shirazi، by referring to the basis of the originality of existence and imitation of existence، reached a new reading of this demonstration. His reading، based on the skeptic unity of existence، expanded from the field of skeptic existence to that of personal existence and novel readings of it were later produced. Mohammadreza Ghomsheyi، the mystic philosopher، is among the scholars who have reached new readings thanks to the mystic fundamentals of Ibn Arabi and his exponents. The present paper is an attempt to provide a precise philosophical representation of this reading، and afterwards، the study aims to point out the aspects of its prejudice in the skeptic system of Mulla Sadra’s philosophy.
خلاصه ماشینی:
از ایـن رو در منظر ناظران در کثرت عالم چه بسا این تقریر با اشکالاتی مواجه باشد که بنابر گفتۀ خود حکیم صهبا سه اشکال زیر قابل بیان است : اشکال : اگر حقیقت واجب عین طبیعت وجود باشد، پس واجب الوجود یا عین تمام اشـیاء اسـت و یـا جزء اشیاء.
8 بنابراین ، در نظام وجودی حکمت متعالیه با اثبات تشکیک وجود وحدت در کثرت اثبات می گردد، صدرا در این مقام به همین حد بسنده نکرد، بلکه با بهره از اصل موروث «بسیط الحقیقة کل الاشـیاء و لـیس شی ء منها» به تکمیل آموزة وجودی خود پرداخت ؛ صدرا با بهره از اقسام حمل ، نوع دیگری از حمل را با استفاده از اصل فوق بر آن افزون ساخت و اعلام داشت که در سلسـلۀ وجـود، مرتبـۀ اعـلای وجـود در بردارندة مرتبۀ ما دون وجود است ، ولی در عین حال دارای مرتبۀ سلبی و حد عدمی مادون نیست ، یعنـی «لیس بشی ء منها»؛ لذا مرتبۀ اعلای وجود یعنی واجب الوجود در بر دارندة تمام کمالات امکانی در مرتبۀ وجود است ؛ پس تمام کثرتها در مرتبۀ وحدت از نظر حد وجودی قابل اعتبارند.
لـذا بـا توجـه بـه دستگاه حکمت متعالیه صدرایی دو نقد کلی بر برهان عارف قمشه ای وارد است : الف ) ابتنای برهان بر وحدت شخصـی وجـود، در حالیکـه ایـن مبنـا مـورد رضـایت رایـج ایـن نظـام نیست ؛ ب ) با عدم اثبات وحدت شخصی وجود، انتزاع وجود از حقیقت خارجی بدون هرگونه حیثیـت تعلیلـی و تقییدی موجب اثبات واجب یا حقیقت صرف وجود نخواهد شد؛ چه در این صـورت وجـود انتـزاع یافتـه ، وجود به معنی مصدری و وحدت معتبر در آن وحدت ابهامی بوده و صرفا جنبۀ مفهومی دارد نه مصداقی ؛ لذا با اذعان به برهان عارف قمشه ای دچار خلط اساسی بین مفهوم و مصداق شده ایم .