چکیده:
حکومت بابریان بزرگ (932- 1118ه. ق) از ادوار درخشان در تاریخ شبه قاره هند است. اگر چه بابریان طلیعه قدرت گیری خود را به مدد همسایه بزرگ خود یعنی ایران عهد صفوی آغاز کردند، تا پایان دوره اورنگ زیب(1118ه. ق) در پوشش ارتباط کم و بیش دوستانه با صفویان در رقابت تنگاتنگی بر سر تسلط بر شهر قندهار بودند. این رقابت تنگاتنگ نه تنها تاریخ ویژ ه ای را برای قندهار رقم زد، بلکه تاثیرات مهمی در روابط سیاسی دو کشور ایران و هند به جای گذاشت. در این مقاله ضمن بررسی اهمیت تاریخی قندهار، به نقش این ناحیه در روابط ایران و هند در دوره بابریان می پردازیم.
خلاصه ماشینی:
بنابر شهادت برخی از سیاحان ، هیاطله در قندهار دو ثلث اهالی را خفه و مابقی را اسیر و غلام خود کردند و بسیاری از معابد و صومعه های بودایی را ویران نمودند (گروسه ، ١٣٦٨: ١٤٢-١٤٣)، اما بار دیگر این ناحیه پس از پیوستن به قلمرو ایران در دورۀ خسروانوشیروان حیات تجاری خود را باز یافت ؛ چنانچه بار دیگر راه جنوبی ابریشم که کوه های تیاشان و آلتایی را درمی نوردید و پس از طی مراحل مختلف از طریق هرات ، بست و قندهار به مولتان در هندوستان می پیوست ، از رونق و اهمیت ویژ ه ای برخوردار شد (چلنگی، ١٣٧٥: ١٨ - ١٩ و ٢٧ - ٢٨).
بازگشت آرامش به این منطقه و استمرار اهمیت سوق الجیشی و تجاری قندهار در ادوار بعد نیز همچنان از سوی کشور های همسایه ، جاذبه ای فراوان برای تسلط بر این منطقه داشت ؛ چنانکه در دورۀ بابری موضوع تسلط بر قندهار به چالشی اساسی در روابط سیاسی و نظامی آنان و صفویان مبدل شده و این دو کشور همسایه را به مدت دو قرن به یکدیگر مشغول کرده بود.
از عوامل عمدۀ این پیروزی می توان به دل مشغولی ازبکان در ناحیۀ هرات و مشکلات شاه اسماعیل در مرز های غربی با عثمانی ها، به ویژه مشکلات ناشی از شکست چالدران ، اشاره کرد؛ بدین ترتیب ، پس از فتح کابل و سرانجام قندهار توسط بابر نخستین گام های وی برای تصرف هندوستان و تشکیل امپراتوری بابری برداشته شد.