چکیده:
با وقوع تحولات در برخی کشورهای اسلامی واقع در جغرافیـای جهـان عـرب در سـال ٢٠١١م و تغییر نظام های سیاسی پیشین آنها که سه ویژگی بارز اقتدارگرایی، اسلام ستیزی و همراهی با غـرب و اسرائیل در سیاست های داخلی، منطقه ای و بین المللی را دارا بودند، شاهد انتشار ادبیات تحلیلـی متعددی پیرامون این وقایع هستیم که یکی از آنها اعتقاد به «بیداری اسلامی» در«بهار عربی» اسـت . در این نوشتار ضمن مفروض دانستن این ایده در پی پاسخ گویی به این پرسش اصلی برآمده ایم که «خیزش های اسلامی در جهـان عـرب چـه فرصـت هـاو تهدیـدهای منطقـه ای را بـرای گـرایش اسلام خواهی با قرائت «شیعی امت گرای»جمهوری اسلامی ایران به ارمغان خواهد آورد؟» در پاسخ نیز فرضیه مقاله ، ارزیابی این فرصت هاو تهدیدها را به تبیین و اتخاذ «الگوی رفتاری» در سیاسـت خارجی جمهوری اسلامی ایران وابسته دانسته و سـه مولفـه «بـیطرفـی فعـال »، «اعتمادسـازی» و «منطقه گرایی گفتمانی» را از اصول تشکیل دهندة این الگوی رفتاری برشمرده است .
The developments taking place in some Muslim countries in the Arab world in 2011 changed the political geography of their earlier. Three main features of totalitarianism، Islamophobia and cooperation with the West and Israel''s internal politics، regional and international levels had published in numerous literary analyses on the events. We believe one of the «Islamic awakness» in «Arabic spring». In this piece we are following inquiry that: Islamic uprisings in the Arab world or regional opportunities and threats to the Islamic Tendency «Shiite community oriented» Islamic Republic of Iran will bring. The hypothesis in response to the article subject is an assessment of the opportunities and threats and takes account of pattern in the foreign policy of the Islamic Republic of Iran which considers three components: confidence and regionalism discourse of principles forming the pattern of counts.
خلاصه ماشینی:
خیزش های اسلامی در جهان عرب ؛ ارزیابی فرصت ها و تهدیدهای منطقه ای جمهوری اسلامی ایران حسین خانی * استادیار گروه علوم سیاسی دانشگاه پیام نور (تاریخ دریافت : ٩٢/٢/١٠ تاریخ تصویب :٩٢/٦/١٩) چکیده : با وقوع تحولات در برخی کشورهای اسلامی واقع در جغرافیـای جهـان عـرب در سـال ٢٠١١م و تغییر نظام های سیاسی پیشین آنها که سه ویژگی بارز اقتدارگرایی، اسلام ستیزی و همراهی با غـرب و اسرائیل در سیاست های داخلی، منطقه ای و بین المللی را دارا بودند، شاهد انتشار ادبیات تحلیلـی متعددی پیرامون این وقایع هستیم که یکی از آنها اعتقاد به «بیداری اسلامی» در«بهار عربی» اسـت .
پرسش نوشتار حاضر این است که خیزش های اسلامی اخیر در جهان عرب چه فرصت هـا و تهدیدهای منطقه ای را برای گرایش اسلام خواهی جمهـوری اسـلامی ایـران در پـی خواهـد داشت ؟ به بیان بهتر آیا تحولات پیش گفته در ارتقای بیشتر جایگاه منطقه ای جمهوری اسـلامی ایران به ایفای نقش میپردازد یا ظهور «اسلام خواهان » در کشورهای عربی دستخوش تحولات ، به بروز رقبای گفتمانی برای جمهوری اسلامی ایران خواهد انجامید؟ فرضیۀ مقاله بر آن اسـت که تصدی امور از سوی «اسلام خواهان » در جهـان عـرب لزومـا لـه یـا علیـه ارتقـای جایگـاه منطقه ای ایران نخواهد بود، بلکه به الگوی رفتاری ایران در اتخاذ سیاست خـارجی اش بـستگی دارد.