چکیده:
پژوهش حاضر به تحلیل تغییرات در هویت فرد مدرن و تبدیل شکل هویت جنسی زن و مرد معاصر ایران در دهه ١٣٨٠ میان طبقه متوسط شهری، به خصوص در کلان شهرها، میپردازد. این پژوهش درواقـع بـا تحلیـل کیفـی و نشانه شناختی دو فیلم کنعان (مانی حقیقی) و شهرت (ایرج قـادری) نشـان مـیدهـد کـه طـی ایـن دهـه نـوعی دگردیسی و تبدیل شکل صمیمیت میان انسان ها، به خصوص در رابطه با خود، شکل گرفته است که مـیتوانـد در تحولات مربوط به توسعه خود، فردیشدن جامعه ، و تحول در هویت جنسی و سکسـوالیته افرادــ بـه خصـوص در میان طبقه متوسط شهریـ ریشه داشته باشد که در جست وجوی هویت سیال فـردی و جنسـیتی خـویش اسـت ؛ تحولی که در عین داشتن لایه های دموکراتیک و اعطای نقش مرکزی به زنان و مردان در تصمیم گیریهایشـان در قبال بدن ، درواقع حامل پریشانیها و آشفتگیها در زندگی آن ها هم هست . بررسی این تحولات از دریچـه سـینما در این دهه میتواند لایه های باریک و ژرفی از حیات فرد مدرن و حیات ذهنی وی را به تصـویر بکشـد. درنهایـت ، یافته های این پژوهش میتواند افق روشنی را فراروی مسئولان و برنامه ریـزان شـهری قـرار دهـد؛ بـه خصـوص در کلان شهرها به منظور برنامه ریزی بهتر و هوشمندانه و مهندسی معقول امور هنری و درنهایت سیاست های مـرتبط با بدن و هویت فردی .
خلاصه ماشینی:
این پژوهش درواقـع بـا تحلیـل کیفـی و نشانه شناختی دو فیلم کنعان (مانی حقیقی) و شهرت (ایرج قـادری) نشـان مـیدهـد کـه طـی ایـن دهـه نـوعی دگردیسی و تبدیل شکل صمیمیت میان انسان ها، به خصوص در رابطه با خود، شکل گرفته است که مـیتوانـد در تحولات مربوط به توسعۀ خود، فردیشدن جامعه ، و تحول در هویت جنسی و سکسـوالیتۀ افرادــ بـه خصـوص در میان طبقۀ متوسط شهریـ ریشه داشته باشد که در جست وجوی هویت سیال فـردی و جنسـیتی خـویش اسـت ؛ تحولی که در عین داشتن لایه های دموکراتیک و اعطای نقش مرکزی به زنان و مردان در تصمیم گیریهایشـان در قبال بدن ، درواقع حامل پریشانیها و آشفتگیها در زندگی آن ها هم هست .
حال ، با درک اهمیت موضوعی و میانجیگرایانـۀ هنـر سـینما در مناسـبات هـویتی انسـان معاصر، در این پژوهش سعی میشود دگردیسـیهـا و دگرگـونیهـای اجتمـاعی، آشـفتگیهـا، تجربه های زندگی روزمره ، و دگردیسی در هویت افـراد و تحـولات ایـن هویـت را در تعامـل بـا «بدن » از دریچۀ دو اثر فیلمی در دهۀ ١٣٨٠ بررسی کنیم : این دو اثر عبارت انـد از کنعـان اثـر مانی حقیقی (محصول ١٣٨٦) و شهرت اثر ایرج قادری (محصـول ١٣٨٧).
در مقابل لوونت هال با تأکید بر رابطۀ هستی اجتماعی و آگاهی اجتمـاعی، هنـر را بـه شـکلی متمایز از کالای مصرفی بررسی میکند و با مجـزاکـردن جامعـه شناسـی هنـر از جامعـه شناسـی فرهنگ توده ای بر این باور است که تحلیل جامعه شناختی هنر باید محتاط ، ژرف ، و گزینشی عمل کند.