چکیده:
سابقة داستاننویسی نوین در ایران به دورة مشروطه برمیگردد؛ زمانی که ایرانیان فرنگدیده داستانها و رمانهایی را از زبانهای بیگانه ترجمه کردند. از آن پس داستاننویسی نوین، اصول و عناصر آن در ایران مورد توجّه واقع شد. امیرخانی یکی از نویسندگان موفّق سالهای اخیر است که با استفاده از شیوههای نو داستاننویسی، توجّه عمومی را به خود جلب کرده است. در پژوهش حاضر، عناصر داستانی آثار امیرخانی بررسی، تحلیل و مقایسه شده است. این بررسی نشان میدهد امیرخانی در آثارش به خوبی از عناصر داستان استفاده کرده است، به طوری که لحن و شخصیّتپردازی از عناصری است که او در آنها بسیار موفّق بوده است. همچنین داستان بلند ازبه و رمان قیدار از نظر کاربرد عناصر داستان قویتر و موفّقتر از سایر رمانهای او هستند.
خلاصه ماشینی:
این بررسی نشان میدهد امیرخانی در آثارش به خوبی از عناصر داستان استفاده کرده است، به طوری که لحن و شخصیّتپردازی از عناصری است که او در آنها بسیار موفّق بوده است.
پیرنگ: پیرنگ وابستگی موجود میان حوادث داستان را به طور عقلانی تنظیم میکند؛ بنابراین میتواند راهنمای مهمّی باشد برای نویسنده و نیز خوانندگان آثار؛ در واقع «طرح یا پیرنگ، نقشه، نمودار، توطئه و الگوی رویدادهای یک نمایش یا اثر داستانی است و مآلاً ساماندهی حادثه و شخصیّت بدان گونه که حسّ کنجکاوی و تعلیق را در بیننده یا خواننده برمیانگیزد» (کادن، 1380: 3320)، محسوب میشود؛ البتّه پیرنگ فقط ترتیب و توالی وقایع نیست، بلکه مجموعۀ سازمانیافته وقایع است.
مدح لوطیگری و جوانمردی از دیگر دغدغههای امیرخانی است تا آنجا که حتّی در داستان بیوتن و در غربت ارمیا، رانندۀ تراک در حقّ ارمیا جوانمردی میکند و در ازبه رحیم میریان، در ارمیا نورعلی، در من او درویش مصطفی و در قیدار کلّ شخصیّتها حال و هوای لوطیگری دارند؛ این مسأله در رفتار رانندۀ خاطی، شه ناز، سیّد گلپا و خود قیدار واضحتر است.
درونمایه ازبه میتواند با توجّه به شخصیّت و دغدغههای مرتضی از نوع اجتماعی باشد؛ البتّه جنگ و مباحث معنوی و تعالی فردی نیز از دیگر درونمایههای مطرح شده در اثر است.
اگرچه قهرمان اصلی داستان قیدار است، نویسنده با طرح مشکلات شخصیّتهای دیگر داستان، شرایطی را به وجود آورده است تا این اثر در دستۀ آثار با درونمایه فردی قرار نگیرد؛ امّا آنچه مهم است حضور شخصیّت سیّد گلپا در اثر است که به داستان درونمایهای دینی و از نوع گرهگشا داده است؛ زیرا سیّد گلپا بیانگر تأثیر دین بر دنیاست.