چکیده:
سوگند یکی از ادلۀ دعواست که علی القاعده در تمام نظامهای حقوقی پذیرفته شده است. بدیهی است هر نظام حقوقی برای اعتبار، تأثیر و نفوذ سوگند، شاید به شرایط ویژهای توجه کند که عمدۀ این شرایط با ارزشهای حاکم بر آن جامعه متناسب باشد. از آنجا که در جامعۀ ایرانی عنصر دین و توحید، اصلیترین ارزش حاکم بر جامعه محسوب میشود، قانونگذار نیز با تأکید بر حفظ این ارزش، صرفا سوگند با لفظ جلاله را معتبر اعلام کرده است. تأکید بر لزوم این شرط در دعاوی مسلمانان ایرانی با یکدیگر، آنجا که یادکنندۀ سوگند ایرانی و مسلمان باشد کاملا منطقی است و هیچگونه پرسش و مشکلی پدید نمیآورد. اما تأکید بر لزوم این شرط در دعاوی غیرمسلمانان ایرانی و بیگانگان (بهویژه بیگانگان غیرمسلمان) پرسشآفرین است؛ پرسشی که قانون ایران به صراحت به آن نپرداخته است. پس باید به استناد اصل یکصد و شصت و هفتم قانون اساسی، پاسخ پرسش را از فقه و شریعت اسلامی جستوجو کرد. این مقاله با بررسی موضوع سوگند در دعاوی بینالمللی و بهویژه بینالادیانی در فقه اسلامی، تلاشی است برای یافتن پاسخ پرسش مذکور.
Oath as one of the evidences to prove claim has been normally accepted in all legal systems. Obviously، every judicial system to maintain the creditability، influence and power of oath may consider special requirements which are mainly consistent with prevailing values of that society. Since monotheism and religion are core values of Iran''s society، the legislator with stressing on these values has only taken the oath in Allah''s name valid. Emphasizing on the necessity of this requirement in legal disputes between Iranian Muslims with non-Iranian ones، as noted Iranian and Muslim oath، is entirely reasonable and does not arise any problem or question. But the emphasis on the necessity of this requirement in cases of non-Muslim Iranians and foreigners especially non-Muslim foreigners poses a question which Iran''s law has not explicitly dealt with. So according to article 167 of Iranian constitution the answer must be sought in Islamic jurisprudence and Sharia. The present paper has attempted to find out the answer to this question with investigation of the oath in international and interfaith legal claims from the viewpoint of Islamic jurisprudence.
خلاصه ماشینی:
"به این ترتیب قانونگذار ایران در ادای سوگند، بین مسلمان و غیرمسلمان فرقی نمی گذارد، هرچند ذیل اصل شصت و هفتم قانون اساسی به تفاوت اندک سوگند نمایندگان اقلیت های دینی با سایر نماینـدگان و جـایگزینی کتاب های آسمانی آنها به جای قرآن کریم اشاره دارد و در مادة ١٣٢٨ مکرر قـانون مـدنی ، نقش مذهب را حداقل در تغلیظ سوگند فی الجمله پذیرفته است و اعلام مـی دارد: «دادگـاه می تواند، نظر به اهمیت موضوع دعوا و شخصیت طرفین و اوضـاع و احـوال مـؤثر، مقـرر دارد که قسم با انجام تشریفات خاص مذهبی یاد شـود یـا آن را بـه نحـو دیگـری تغلـیظ نماید».
پـذیرش این تفاوت از نظر زمان و مکان (که در این ماده به آن تصریح شـده اسـت ) شـاید چنـدان پرسش یا مشکلی پدید نیاورد، اما پرسش اساسی دربارة سایر تفـاوتهاسـت کـه در مـادة مذکور با عنوان «و غیره » از آن تعبیر شده و به طور مشخص ، پرسـش ایـن اسـت کـه آیـا دادگاه می تواند به جای سوگند به نام خـدای تعـالی ، سـوگند بـه آب و آتـش و بـت را از بیگانگان غیر موحد بپذیرد؟ و آن را جایگزین سوگند به خداوند متعال قرار دهد؟ برای تفسیر سکوت قانونگذار یا تبیین اجمال و ابهام متون قـانونی مـذکور، بـه اسـتناد اصول چهارم و یکصد و شصت و هفتم قانون اساسی باید به فقه و شریعت اسلامی (منـابع معتبر یا فتاوای معتبر فقهی ) مراجعه کرد که موضوع این مقاله قرار گرفته است ."