چکیده:
کیهانشناسی در آغاز کار خود پایة مشترک فلسفه، دین، و علم بوده است. در فرهنگ اسلامی، کیهانشناسی یا بر محوریت خلق از عدم (دیدگاه متکلمین) استوار شده بوده، یا مبتنی بر جهانی قدیم بوده است (دیدگاه فلاسفه)، و از مسئلة چندجهانی غالبا ذکری به میان نیامده است. در اوایل دهة 1970، پس از ارائة آنچه «اصل انسانمحوری» نامیده میشود، ایدة چندجهانی وارد حوزة کیهانشناسی شد. در میان متفکران مسلمان متقدم دو نگرش، دربارة خلق عالم، وجود داشت؛ متکلمین معتقد به حدوث زمانی، و فلاسفه غالبا معتقد به قدم زمانی بودند. در خصوص یگانهبودن یا چندگانهبودن جهان خلقشده، دیدگاههای متفاوتی بین دانشمندان، فلاسفه، و علمای دینی مسلمان وجود داشته است. ما در اینجا دیدگاههای متفاوت برخی از متفکران مشهور مسلمان را، در مورد تعدد جهانها بیان میکنیم. .
خلاصه ماشینی:
آیا جهان در یک بازة زمانی متناهی در گذشته به وجود آمده است ؟ آیـا عالم هستی ازلی و ابدی است ؟ آیا وجود جهان های واقعی ، و یا ممکن دیگـری ، بـه غیـر از جهانی که به طور علی به ما وابسته است ، اساسا امکان پذیر است ؟ آیا ارتبـاطی منطقـی بـین سؤالات اول و دوم با سؤال سوم وجود دارد؟ به عبارتی دیگـر آیـا مـی تـوان بـین قـدم و حدوث ، از یک سو، و تک جهانی و چندجهانی ، از سوی دیگر ارتباطی منطقی یافت ؟ در این مقاله مبانی فکری برخی از متفکران اسلامی متقدم در پاسخ به این سؤالات را مطالعه خواهیم کرد.
سپس ، از یک سو نظریات ابوریحان بیرونی دربارة حدوث عالم و تعدد جهان ها را، از خلال «پرسش ها و پاسخ ها»ی صورت گرفته بین او و ابن سینا، بیان خواهیم کرد؛ و از سوی دیگر عقاید ابوحامد غزالی ، که از طرف داران متناهی بودن زمانی و حادث بودن عالم است ، را مطرح می کنیم و نظریة جهان های ممکن وی را ارائه می دهیم .
او بیان می دارد که ارسطو دربارة وجود جهان های متعدد تماما متفاوت با این عالم ، سکوت کرده است .
ابن سینا نتیجه می گیرد که وجود چندجهانی ، که در طبیعت با این عالم توافق داشته باشد، غیر ممکن است .