چکیده:
مسئله اختیار و اراده آزاد در انسان از مسائلی است که همواره ذهن انسـان را بـه خود مشغول داشته است . آنچه این مسئله را بااهمیت می کند، ارتباط این مسـئله با مسئولیت پذیری و اخلاق است ، به طوری که پایه و اساس مسئولیت و اخـلاق در انسان ، بودن اختیار و اراده آزاد در انسان است . این مسئله را از جهات مختلف می توان بررسی کرد که یکی از آنها توجه به چیستی نفس است . چیستی نفس یا ذهن ، هم در فلسفه اسلامی مطرح بوده است و هم در فلسفه غرب و به ویژه در فلسفه ذهن ، که یکی از شاخه های فلسفه تحلیلی به حساب می آید. آنچه در این زمینه بیشتر مطمح نظر فیلسوفان بوده این است که آیا نفس ، امری غیرمـادی و غیرفیزیکی است یا اینکه امری مادی و فیزیکی است ؟ در این نوشته برآنیم تا بر حسب هر یک از این دو نظریه درباره نفس ، جایگاه اختیار و به تبع آن مسـئولیت اخلاقی را بررسی کنیم .
خلاصه ماشینی:
به عبارت دیگر، نفس چیزی است که نوع انسان ، به واسطه آن ، نوع بالفعل می شـود، ماننـد شـکل خـاص برای شمشیر، اما کمال یا کمالات ثانوی ، کمالاتی هستند که بعد از حصول نـوع ، حاصـل می شوند که در حقیقت ، آثار و کارهای آن نوع هستند، مانند بریدن برای شمشیر، و از آنجا که همیشه کمال ، کمال چیزی است و از طرفی نفس هم کمـال جسـم اسـت ، پـس بایـد جسم در تعریف نفس آورده شود، اما باید توجه شود که مراد از جسم در اینجا، همه اجسام نیست که شامل اجسامی همچون تخت و صندلی هم بشود، زیرا هر جسمی نفس نـدارد و نمی تواند نفس داشته باشد، بلکه منظور، جسم طبیعی است یعنی اجسامی کـه در طبیعـت یافت می شوند و البته نه هر جسم طبیعی مثل هوا و آتش ، بلکه جسم طبیعی ای کـه آلات و اعضایی دارد که کارهای خود را با آنها انجام می دهد، و به عبارت ساده و کوتاه ، اجسامی در اینجا مراد است که می توانند حیات داشته باشند.
این گونه است که ابن سینا در تعریف نفس به این تعریف می رسد کـه نفـس عبارت است از: کمال اول برای جسم طبیعـی (نـه مصـنوعی یـا تعلیمـی ) آلـی (جسـمی که دارای آلات و اعضـا اسـت و می توانـد حیـات داشـته باشـد) کـه ایـن امکـان بـرای آن جسـم وجـود دارد کـه کارهـا و آثـار حیـات (همچـون تغذیــه ، رشــد، تولیــد مثــل ، ادراک ، حرکــت ارادی و نطــق کــه تعقــل و ادراک کلیات باشد) را انجام دهد (ابن سینا، ١٣٧٥: ٢٢).