چکیده:
صدرا کلام را علمی میداند که درباره ذات، صفات و افعال الهی، کیفیت معاد، انبیای الهی و کتب سخن میگوید و وظیفه آن علاوه بر تبیین این امور، اثبات و دفاع از آنهاست. فراگیری مباحثی از این علم بر همگان واجب عینی و فراگیری بخشهای دیگری از آن واجب کفایی است. وی دلایل و شبهات درون دینی ناظر به ناروایی اشتغال به علم کلام را پاسخ داده است. او ضمن مقایسه متکلمان با دیگر مراتب متدینان (عوام، فیلسوفان و عارفان) از برتری نسبی متکلمان بر برخی از مراتب مذکور و پایینتر بودن مرتبه آنها نسبت به برخی مراتب دیگر سخن میگوید. وی نقاط ضعف متکلمان را خوب میشناسد و صراحتا موضع خود نسبت به پارهای از متکلمان و مکاتب کلامی از جمله اشاعره، معترله و باطنیه را بیان میکند. نوشتار حاضر کوشیده است دیدگاه صدرا نسبت به علم کلام و متکلمان را در قالب مباحث فوق کاوش کند.
خلاصه ماشینی:
این تعریف صرفاً ناظر به نقش علم کلام در تبیین گزارههای دینی و اثبات آنها نیست؛ زیرا صدرا در مواضع متعددی نقش دفاعی علم کلام و جلوگیری آن از وقوع بدعتها و انحرافات در دین را هم متذکر شده است(همو،1387:ت،2/78-79،231 و256).
صدرا به خوبی توجه دارد که عوام مردم و ضعفا نمیتوانند وارد مباحث دقیق کلامی شوند و این امر واجب را باید به تعداد محدودی از اقویا و کاملان (نه همه آنان) سپرد: «منع عوام از علم کلام همانند منع کودکان از شنا در ساحل دجله از باب خوف از غرق است.
به هر روی صدرا گلایههای بسیاری از برخی متکلمان و پارهای مکاتب کلامی دارد تا آنجا که نسبت به برخی از آنها به ستوه آمده است و آنان را که باید عهده دار حفظ دین مردم باشند، رهزن دین معرفی میکند: «پس هرکس که اراده شناخت خداوند، صفات و افعالش و معرفت ارسال انبیا و نزول کتابهای آسمانی و کیفیت نشئه آخرت و احوال انسان پس از مرگ و دیگر اسرار مبدأ و معاد از راه علم کلام و طریق مناظره را دارد، همانند کسی است که بدنش در اثر تورم تنومند جلوه میکند ...
آزردگی صدرا از این قبیل متکلمان به حدی است که التفات به برخی کلمات آنان و اشتغال به آنها را حرام میداند و توصیه میکند به جای شنیدن آن سخنان باید به ظواهر شریعت اکتفا کرد (همو، 1382: 350).