چکیده:
اساس دینداری، تعقل و عقلانی بودن آموزههای اساسی هر دین است. یکی از آموزههای کلیدی امامیه و آیین کاتولیک، ضرورت «لطف» یا «فیض» خداوند برای رسیدن انسان به سعادت و رستگاری است. این مقاله، با روش تحلیل اسنادی به بررسی معقولیت آموزة لطف در کلام امامیه و الهیات کاتولیک میپردازد. ازاینرو، پس از طرح و بررسی دلایل ضرورت لطف در هر دو مذهب، به این نتیجه دست یافت که قاعدة لطف در امامیه بر استدلالهای عقلی محکم استوار است، درحالیکه آموزة «فیض» در مسیحیت کاتولیک، بر مجموعهای از پیشفرضهای دروندینی محض، که پولس و پدران کلیسا وجود آنها را مسلم گرفتهاند، مبتنی است. ازاینرو اثبات عقلانی آن دشوار است.
The soundness and rationality of the essential doctrines of any religion represent the basis of religiously. One of the central doctrines of Imamites and Catholics is the necessity of Divine mercy or bounty for bringing welfare and salvation to mankind. This paper investigates the rationality of the doctrine of God's mercy in the theology of Imamites and theology of Catholics using a documentary analysis method. Thus، after investigating the reasons for the necessity of divine mercy in each of these two faith، the paper concludes that، according to Imamites the principle of Divine mercy is based on firm rational evidence، whereas according to Catholics the doctrine of divine bounty is based on a set of pre-assumptions absolutely viewed from inside religion the existence of which is confirmed by Pauls and Christian fathers. Thus، it is very difficult to prove its rationality.
خلاصه ماشینی:
"بر این اساس، مسئلة اصلی مقالة پیش رو، عبارت است از: آموزة لطف در کدام یک از دو مذهب، از عقلانیت بالاتری برخوردار بوده و با استدلال و دفاع عقلانی قابل اثبات است؟ برای پاسخ به این پرسش، ابتدا به طور جداگانه به تبیین دلایل عقلی وجوب یا ضرورت آموزة لطف خداوند در امامیه و کاتولیک پرداخته و سپس مقایسة آن دو را مورد توجه قرار می دهیم.
5. اقتضای اصل تکلیف برخی متکلمان امامیه، بر وجوب لطف این گونه استدلال کرده اند که اصل تکلیف، اقتضای وجوب لطف را دارد، همانند وجوب اعطای قدرت به مکلف (نوبخت، 1413ق، ص55)؛ یعنی همان گونه که اصل تکلیف اقتضا می کند که باید خداوند به هر مکلفی قدرت بر انجام تکلیف بدهد؛ زیرا از نظر عقل، تکلیف فرد عاجز و ناتوان، قبیح و ناروا است، همچنین اقتضا می کند که لطف نیز واجب باشد؛ زیرا زمانی که خداوند بداند وجود لطف، انگیزه ای قوی برای رسیدن مکلف به تکالیف الهی شده و در صورت ترک لطف، مکلف قطعا از انجام تکالیف سرباز می زند، لطف واجب است.
اصول اساسی اعتقادات کاتولیک برای رستگاری انسان، مانند تجسم وحی ذاتی خداوند در مسیح و حتی فهم این وحی، روح القدس، ایمان، ازپیش برگزیدگی افراد مؤمن و نجات، مبتنی به لطف و فیض خداوند است (لین، 1380، ص87؛ انس الامیرکانی، 1888، ج1، ص299؛ برانتل، 1381، ص88؛ وان وورست، 1384، ص178)، به گونه ای که مسیحی مؤمن، منتظر است تا دستی از غیب برون آید و کاری بکند و او را از گرداب هلاک کننده دنیا نجات بخشد (پورجوادی، 1358، ص109)."