چکیده:
دین به مثابه اعتقاد و روش زیست و هنر به مثابه تجلی کالبدی و مادی بخشیدن به اعتقادات و باورها از دیرباز در معنا بخشیدن به زندگی بشر ایفای نقش نموده اند. ادیان هدایتگر و مبین باورهای بشر نسبت به ابتدا و انتهای حیات و تعیین مسیر و چگونگی سیر به سمت هدف غایی انسان بوده اند. در این راه که هر موضوع و شیء و فعالیتی واجد معنا قلمداد گردیده است، ارزش های دینی به عنوان تغذیه کننده هنر، انسان را به ایجاد فضا و محیط و شکل و کالبدی هدایت نموده اند که یاری دهنده انسان در فهم بهتر اعتقاداتش بوده و همچنین او را در برگزاری مناسک دینی اش نیز که رهنمون او به سمت معنویت و کمال بوده اند، کمک می نموده اند. به این ترتیب ارتباط دین و شقوق مختلف هنر در همه ادیان با شدت و ضعف های متفاوت و به عبارتی مراتب مختلف توجه به هنر در ادیان گوناگون وجود داشته است.
خلاصه ماشینی:
"در این مقدمه به سه نکته اصلی به عنوان زمینه های اصلی بحث اشاره می شود: * از ابتدای تاریخ بشری هنر همواره مترادف و همراه با موضوعات وتعابیر ومفاهیم دینی بوده است که به مرور با غلبه مفاهیم دنیوی بر زندگی بشر به تناسب شاخه هایی نیز از آن منشعب شده اند.
"(6) احتمالا این که بنا به نظر علامه طباطبایی(ره) "دین به معنای سنتی اجتماعی است که انسان در زندگی اجتماعی اش بر طبق آن سیر می کند و سنت های اجتماعی متعلق به عمل است وزیربنای آن اعتقاد به حقیقت هستی عالم و هستی خود انسان، که یکی از اجزاء عالم است، می باشد.
" و از آن جایی که مقاله حاضر ادعای پرداختن به همه موضوعات مرتبط با دین وتبیین آن ها را نداشته و تنها به دریافت چگونگی بهره گیری ادیان از هنر، الهام هنر از ارزش های دین و نوع هنرهایی که بسته به جهان بینی دینی رشد یافته اند، متوجه می باشد، لذا به مختصاتی از دین اشاره می شود که می توانند در این سه موضوع ایفای نقشی اساسی را عهده دار شوند.
به جهت ویژگی های خاصی که هر یک از ادیان برای عبادت توصیه شده خویش دارند، عبادتگاه ها نیز باید واجد مختصاتی باشند که بتوانند، هم شرایط مناسب را برای عبادت کنندگان فراهم آورند، هم بتوانند به عنوان عامل هویتی دین مورد نظر ایفای نقش نموده و هم این که محل تجلی ارزش های (معنوی) خاص آن دین باشند."