چکیده:
تحلیل صحیح الفاظ و وجوه اعرابی آنها، تاثیر مستقیم بر درک و فهم معنای آیات دارد تا آنجا که در مواردی اعراب گذاری نادرست کلمات در آیات، به استنباط ناصواب از سخنان خدا منجر می شود. با توجه به اینکه الفاظ، ظروف معانی هستند شناخت دقیق و صحیح معانی و فهم درست آنها فقط با درک دقیق رابطه میان الفاظ و اجزای تشکیل دهنده کلام میسر است که کشف این رابطه به درک پیام آن منجر می شود. در برخی آیات قران، تعدد معانی و تنوع دلالتها به علت تعدد اعراب و تنوع وجوه نحوی در آنها است، به همین دلیل ابن جنی، اختلاف در اعراب را دلیلی بر اختلاف معانی می داند. اختلاف در وجوه اعرابی در تفسیر آیات و چگونگی استنباط احکام الهی نقش محوری دارد. بر این اساس، پذیرش رای جمعی و تکیه بر اجماع- که در علم نحو با اصطلاح «جمهور نحات» از آن یاد می شود- می تواند ما را در درک مفاهیم آیات و دریافت حقیقت مراد کلام خداوند یاری کند و از سقوط در دام تفسیرهای سلیقه ای و تاویل کلام خداوند بر مبنای گرایشهای فکری و مسلکی برهاند، مشروط به آنکه معانی دریافتی از وجوه اعرابی با روح کلی حاکم بر قرآن و معانی دریافتی از مکتب امینان وحی که پیامبر(ص) و اهل بیت گرامی ایشان(ع) هستند، همچنین با عنصر عقل به عنوان پیامبر درون مغایر نباشد. این مقاله تلاش کرده است پاره ای از آسیبهای ناشی از اختلافات چالش برانگیز زمخشری در تفسیر کشاف با جمهور نحات و در نتیجه اختلاف در معنای دریافتی را از آن آیات بررسی و تحلیل کند. که باشناخت این آسیبها واجتناب از آنها ،وهم چنین بادرک صحیح دلالتها ،می توان مانع حمل کلام خدا بر غیر مراد آن گشته و به برداشتی صواب ودرکی حقیقی از پیامهای آسمانی دست یافت.
The correct analysis of words and their erabs have a direct effect on our understanding of the meaning of verses. Incorrect erab of the words in the verses leads to undue inferences. Given that words are containers of meanings، accurate knowledge and understanding of their meanings is only made possible thorough understanding the relationship between words and its components. Exploring this relationship leads to understanding its message. In some verses، multiple meanings are due to the multiplicity and diversity of erab. Thus، Ibn Gini considers multiplicity of meaning as the result of multiplicity of erab. Different opinions on erabs in the interpretation of the verses and how to elicit divine laws play a very crucial role in their comprehension. Accordingly، the adoption of a collective opinion and relying on consensus، the syntactical term is called "Nehat Gomhoor"، helps us to understand the verses and the true word of God. This would in turn free one to fall in the trap of false interpretations of God's words due to various thoughts and tendencies. The interpretation should be in line with the general spirit of the Koran، the Prophet and his disciples'' school of thought and the element of wisdom. This article has tried to analyze some of the damage caused by challenging differences in interpretation of Zamakhshery in interpreting Kashaf with Nehat Gomhoor، resulting in different understandings of the verses. Understanding these pathologies and their avoidance، in addition to understanding the right reasons، one can avoid misunderstanding of God's message.
خلاصه ماشینی:
(سکاکی،1983م: 251) اختلاف علمای نحو در اعراب آیهای از قرآن، بدون شک در معنای آن خلل ایجاد میکند و این دلیلی روشن است، بر اینکه علم نحو، کلید معنا و اعراب، باب درک و فهم آیات است؛ برای مثال در آیة «لا تلبسوا الحق بالباطل وتکتموا الحق و انتم تعلمون» (بقره/42) زمخشری جایز دانسته است که «واو» در «لا تکتموا » واو معیت باشد که أن ناصبه در اضمار دارد و به معنای نهی از جمع است؛ یعنی «آمیختن حق به باطل و حق پوشی را یکجا فراهم نیاورید» لذا با تشبیه سازی مینویسد: چنانکه عرب میگوید: لا تأکل السمک وتشرب اللبن (ماهی را با شیر یکجا نخور وننوش) حال آنکه علمای نحو برای هر یک از وجوه اعرابی فعل دوم (تشرب) معنایی مغایر با وجوه دیگر قائل هستند؛ یعنی در جملة «لا تأکل السمک وتشرب اللبن» اگر تشرب را جزم دهی پس بر «تأکل» عطف نمودهای و هر یک از «تأکل» و «تشرب» نهی شدهاند.
» (بقره / 133) زمخشری برخلاف نحویان اعتقاد دارد که جایز است «ام» در این آیه متصله باشد و معادل آن؛ یعنی جملة معطوف علیه حذف شود و در اصل چنین باشد «اتدعون علی الانبیاء الیهودیة ام کنتم شهداء » و گاهی زمخشری برای رسیدن به معنای مورد نظرش به صناعت نحو خدشه وارد کرده و علاوه برآن ترکیبهایی متعدد را در اضمار میگیرد؛ مثلا در آیة زیر اعرابی را که قائل شده اعراب معنایی است و نه اعراب نحوی.