چکیده:
در میان شاعران معاصر عرب، احمد مطر از معدود شاعرانی است که زندگی خویش را وقف ملتهای عرب کرده و در اشعارش، مردم خفته عرب را مخاطب قرار داده است؛ وی در سروده های برجسته خویش با نام «لافتات»(پلاکاردها)- مانند «قرآن» سرنوشت عبرت انگیز اقوام عاد و ثمود را باز می گوید- قاصد تجربه های تلخ همانندان عاد و ثمود است تا از این رهگذر، یارای آن را داشته باشد که توده مردم را از خطر حاکمیت و فرمانروایی تباهی و فساد، زنهار دهد و مایه عبرت آیندگان را فراهم آورد. از این رو، مخاطب شعر مطر، طبقات و گروههایی خاص نیست، بلکه مخاطب شعر او تمام ساکنان غفلت زده سرزمینهای عربی هستند؛ چرا که شعر او، تصویرگر عشق و ارادت او به مردم است. در جستار حاضر، پس از نگاهی کوتاه و گذرا به زندگی احمد مطر، در مرتبه نخست، چهره مردمی شعر مطر و دلایل مقبول بودن او و در مرتبه بعد سیمای سیاسی شعر مطر و مهمترین عناصر ایدئولوژی سیاسی شعر او را مورد توجه قرار داده است.
Among the contemporary Arab poets، Ahmad Matar is one of the few poets that has devoted his life to his country and the Arab nation. He addresses the dormant Arab nations; in his well-known poems titled "Laftat" meaning placards،he talks of the bitter experiences of the Thamoud's destiny as the Quran tells us. By expressing the bitter experiences of Aad and Thamoud as a harbinger، he warns people from the dangers of corrupted rulers. Therefore، the addressees of the Matar poems are not only a particular group but the whole dormant Arab society. His poems are about humanism and humanity. In this article after a glance on Matar's life، the author studies the human side of Matar's poetry and reasons of his acceptance. The political aspect is the most important idealistic elements of his poetry.
خلاصه ماشینی:
«رجاء نقاش» در این باره میگوید «چنین به نظر میرسد که هرکس دیوان پلاکاردهای مطر را ورق زده باشد، او را صرفا به عنوان شاعری سیاسی میشناسد، آنجا که میگوید: فأنا الفن و أهل الفن ساسة فلماذا أنا عبد و السیاسیون أصحاب القداسة؟» (نقاش، 2005م: 387-388) اما اینکه اندیشة احمد مطر را با اندیشة متنبی برابر بدانیم و گفتار رجاء نقاش مبنی بر اینکه ابیات مذکور، تداعیگر سرودههای شاعر برجستة کلاسیست عربی أبوالطیب متنبی است-که زندگی خویش در دربار دولتمردان به سرآورد(الفاخوری، دت:790 و 788 و منوچهریان،1383ش:12-13) - جای بسی تأمل دارد؛ چرا که میان متنبی که شاعر دولتمردان و حاکمان بزرگ و در طلب قدرت بود و بسیاری از سرودههای ستایش خویش را با امید رسیدن به حکومت و فرمانروایی ولایتی سرود و میان مطر که شاعر مردم و ناقد دولتمردان عرب و سرایندة دردها و رنجهای اجتماعی است، تفاوت وجود دارد.
3 نمود رنج آوارگان عرب در سرودههای شاعر از مهمترین نشانههای مردم گرایی در ذهن مطر و نغمههای او، نمود یافتن درد و اندوه مردم جهان عربی، بویژه ساکنان فلسطین در شعرهای اوست؛ احمد مطر بارها و به مناسبتهای گوناگون با تصویر ویرانی و انهدام شهرهای فلسطین و لبنان و بویژه با مجسم ساختن رنج آوارگان و بیم و هراس ساکنان آن و فرمانروایی جور و جفا در این سرزمینها، عمق و شدت اندوه عرب را در شعر خویش فریاد کرده است؛ مثلا سراینده در شعر «عائدون» یا «آوارگان به فلسطین باز میگردند!» از آرزوی آوارگان فلسطینی برای بازگشت دوباره به میهنشان سخن میگوید و باور خویش را دربارة آوارگی نه تنها فلسطینیان، آوارگی تمام ملتهای عربی حکایت میکند و تصویری اندوهبار از زایش مانای آوارگی و بی سر و سامانی در سرزمینهای عربی را تا همیشة تاریخ پیش روی خوانندة شعرش، نمودار میسازد و اندوهگن از آن است که در برابر این خواری، خفت، حقارت و ذلتی که بر نژاد عرب روا داشته میشود؛ ابرقدرتهای جهان هرگز بیم و اندوهی به دل راه نمیدهند: هرم الناس..