چکیده:
در دوران غیبت صغری، ابو سهل اسماعیل بن علی و ابو محمد حسن بن موسی نوبختی از مشهورترین متکلمان امامیه در بغداد بودند که نقش مهمی در انتقال میراث کلامی امامیه به متکلمانی چون شیخ مفید و سید مرتضی بر عهده داشته اند. از آن جا که اندیشه های امامیه در دوران شیخ مفید و سید مرتضی تفاوت هایی با آراء متکلمان عصر حضور همچون هشامین و مومن الطاق دارد و به نوعی به اندیشه های کلامی معتزله نزدیک تر شده برخی برآنند که نوبختیان در تطور اندیشه های متکلمان امامی و هم گرایی آنان با معتزلیان نقش اصلی را بر عهده داشته اند و در حقیقت، عقل گرایی معتزلی به دست بنو نوبخت در میان متکلمان امامی مذهب شیوع یافته است. این مقاله ضمن رفع این اتهام از طریق مقایسه اندیشه های کلامی این دو گروه به واکاوی میزان تاثیرگزاری متکلمان نوبختی بر آراء اندیشمندان امامیه پرداخته است.
The most famous Imamieh theologians in Baghdad during the minor absence (gheybati șoghrã) were Abū Sahl Isma’il ibn Ali and Abu Moĩammad Hassan ibn Mūsa Nõbakhti who had a significant role in the transfer of the Imamieh theological heritage to later theologians like Mufid and Sayyid Murtada. Since there are differences between the Imamieh thoughts during Mufid and Sayyid Murtada on the one hand and the views of the theologians during the presence (hudūr) of Imams، such as Hishamain and Mumin al-Taq and the former was rather close to Mutazilite views، some scholars hold that the Nõbakhtis had a major role in the development of Imamieh theology and its colvergence with Mutazilite theology، and in fact، the Nõbakhtis have propagated the Mutazilite rationalism among Imamieh theologians. This paper tries to reject this accusation and investifate the influence of the Nõbakhtis on Imamieh scholars by way of the comparison between the views of the two groups.
خلاصه ماشینی:
از آنجا که اندیشههای امامیه در دوران شیخ مفید و سید مرتضی تفاوتهایی با آراء متکلمان عصر حضور همچون هشامین و مؤمنالطاق دارد و به نوعی به اندیشههای کلامی معتزله نزدیکتر شده برخی برآنند که نوبختیان در تطور اندیشههای متکلمان امامی و همگرایی آنان با معتزلیان نقش اصلی را بر عهده داشتهاند و در حقیقت، عقلگرایی معتزلی به دست بنو نوبخت در میان متکلمان امامی مذهب شیوع یافته است.
البته، افزون بر این دو متکلم - در میان متکلمان برجستۀ نوبختی- میتوان از ابو اسحاق ابراهیم نوبختی صاحب الیاقوت نیز نام بردکه محققین، دوران حیات او را متأخر از ابو سهل - نیمۀ دوم سدۀ چهارم (اقبال، 13۵7: 1۶8؛ نجمی زنجانی، 13۶3: 2) و یا بسیار متأخرتر از آن، یعنی یکی دو سده پس از آن تاریخ - دانستهاند (مادلونگ، 1387: 1۵3-1۵4) و از آنجا که او تفاوتهایی با پیشینیان خود در اندیشههای کلامی دارد و از نظر زمانی نیز بسیار متأخر از ابو سهل و ابو محمد است، از دائرۀ تحقیق ما خارج است.
ابومحمد و ابو سهل در بسیاری از موضوعات کلامی همرأی با هشاماند؛ از جمله چیستی انسان، رد معجزه برای ائمه، استطاعت، تحریف قران و رد سماع کلام فرشتگان از سوی امامان که البته، برخی از این اندیشهها در میان متکلمان امامیه پیش از نوبختیان، مختص هشامبن حکم است، همچون بحث انسان که شیخ مفید خود تصریح میکند در تعریف انسان، پیرو بنونوبخت و هشام است (شیخ مفید، 1413 (ه).