چکیده:
ابن قبه رازی از متکلمان برجسته و بلندآوازه امامیه در نیمه دوم سده سوم هجری است که در حوزه مسائل مربوط به امامت دیدگاه های درخور توجهی داشته است و از همین روی، از جایگاه ویژه ای در میان متکلمان امامیه برخوردار است. سید حسین مدرسی طباطبایی- شیعه پژوه معاصر- درکتاب مکتب در فرآیند تکامل با ارجاعات فراوان به آثار ابن قبه و بررسی رساله های به جا مانده از او در صدد تحلیل تحولات تاریخی اندیشه امامیه در بستر تحولات سیاسی- اجتماعی برآمده است. در این مقاله به ادعاهای مدرسی طباطبایی و برداشت ها و خوانش او از آثار و اندیشه های ابن قبه پرداخته می شود.
Ibn Qibah Rãzi is one of the most-known Imamieh theologians of the second half of the 3rd century a.h.; he has significant views concerning Imamat and thus has a special place among Imamieh theologicans. In his book Shiism in the Process of Evolution، Seyyed Hussein Mudarresi Tabataba’i –a comtemporary scholar of Shiism- tries to analyse the historical developments of Imamieh thought in its political-social background، by appeals to the works of Ibn Qibah and an examination of his treatises. This paper seeks to examine and criticize the claims of Mudarresi Tabataba’i and his interpretations of the works of Ibn Qibah.
خلاصه ماشینی:
در عظمت علمی ابن قبه نیز باید به این نکته اشاره کرد که وی نه تنها با متکلمان غیر امامی در دفاع از عقاید امامیه، اهل مناظره بوده، بلکه در جامعۀ امامیه آن روزگار، شخصیتی رفیع و محل استفاده امامیان به شمار میرفته است که بسیاری مشکلات عقیدتی را با او در میان میگذاشتند (شیخ صدوق (الف)، 1416، ج1: 60 و62).
مورد اول مدرسی طباطبایی در بخش دوم کتابش میگوید: ابن قبه متکلم بزرگی شیعه در اواخر سده سوم، نیز امکان اینکه خداوند بر دست امام معجزهای را ظاهر کند منتفی نمیدانست، هر چند وی نیز با دیگر عقاید مفوضه مانند اعتقاد به علم غیب امام یا وجود هر صفت فوق بشری در او را به شدت رد میکند (مدرسی طباطبایی، 1384: 101).
ضمن این که بر اساس التنبیه فی الامامة ابوسهل نوبختی که در سال 290 نگاشته شده و مدرسی در قسمت ضمائم کتاب به آن اشاره کرده، باید گفت بزرگان امامیه در همان زمان ابن قبه به دو غیبت باور داشتند که دومی طولانیتر از اولی است.
مورد چهارم مدرسی طباطبایی در کتاب مکتب در فرآیند تکامل به بیان اختلافات جانشینی پس از امامت امام هادی7 نیز پرداخته و پس از گزارش رذائل اخلاقی جعفر -که در متون تاریخی نقل شده و توجیه آنها - میگوید: «از این پس حضرت امام عسکری7 تا پایان عمر با جعفر به کلی متارکه فرموده و دیگر هرگز با او سخن نگفتند» (همان: 149).