چکیده:
یکـی از مهم تـرین ارکـان کثرت گرایـی معرفتـی ، کثرت گرایـی در باورهاسـت . از همین رو، وقتی سخن از کثرت گرایی معرفتی به میان می آید از پرداختن به مسـئله کثرت گرایی در باورها ناگزیریم . شاید بتـوان ادعـا کـرد، یکـی از مهم تـرین وجـوه معقولیت کثرت گرایی در باورها، وجود قابلیت تنـوع در خـود باورهاسـت . بـه نظـر می رسد، تردید و عدم یقین در خصوص برخی باورها، احتمـالا بـا امکـان تنـوع در باورها ارتباط دارد. باورهایی که قطعی نیستند و درباره آنها یقین نـداریم ، می تواننـد باورهای غیریقینی دیگری را در کنار خود تحمل کنند. اما این مسئله باید به نحوی تبیین شود که روی در جانب بی سر و سامانی و نسبی گرایی افراطی نداشـته باشـد. می توان با تحلیل پدیده باور و چگونگی بروز تنـوع در آن ، امکـانی بـرای ارزیـابی باورها یافت ؛ البته نوعی از ارزیابی که ما را به مطلق گرایی و انکار تنوع سوق ندهد. با تحلیل پدیده باور درخواهیم یافت که باورکننده ، موضوع باور و اظهـار بـاور، سـه رکن اصلی این پدیده هستند. با این وصف ، می تـوان بـرای تبیـین تنوع پـذیری در باورها از مبانی نظری مرتبط با هر یک از این سه رکن بهره برد.
خلاصه ماشینی:
"گرچـه نسبی گرایی به معنای صرف نظر کردن از اطلاق است و در حقیقت ریشه در تردیـد دارد، امـا بـه معنای از دست دادن هر نوع ارزیابی نیسـت ؛ حتـی بـدون یقـین نیـز هنـوز بایـد بتـوانیم بـرای باورهایمان چارچوبی تعریف کنیم تا بر اساس آن ، برخی باورها را به برخی دیگر به نحو معقـولی ترجیح دهیم و مجموعه باورهای مرجحمان دامنه ای بی پایان نداشته باشد.
آیا همه باورهایی که اظهار می شوند، به نحو واضح و متمایز بیان می شوند یا وضوح و تمایز در همه موارد، آرمانی دست نیافتنی است ؟ آیا برای اظهار هر باوری صرفا یک صورت زبانی ، قابـل تصـور اسـت یـا ممکـن اسـت بـاوری واحـد بـا صورت های متعدد، اظهار شود؟ یا نقطه عکس آن ، هر تعبیری تنها می تواند حـاکی از یـک بـاور باشد یا ممکن است چند باور در قالب یک تعبیر اظهار شوند؟ تأمل درباره این قبیـل پرسـش ها و یافتن پاسخ هایی درخور آنها می تواند تبیین تنوع پذیری باورها را از منظری دیگر رقم زند.
نخستین گام برای دست یابی به نظریه ای زبانی ، که بتوان بر اساس آن تنوع پذیری باورهـا را تبیین کرد، عدول کردن از دیدگاه هایی است که مطلق گرا هستند و بـر وضـوح و تمـایز در همـه موارد کاربرد زبان پای می فشارند؛ نظریاتی مانند پوزیتیویسم منطقـی یـا نظریـه تصـویری معنـا (picture theory of meaning)؛ که ویتگنشتاین در دوره نخست اندیشه اش از آن دفاع می کـرد (٣٧ :١٩٩٦ ,Krausz &Harre )."