چکیده:
ظهور جنبش فمینیسم، چه در عرصه سیاست و اجتماع و چه در حوزه ادبیات، نتیجه کم اهمیت تلقی شدن زنان در جامعه مردسالار بود. این جنبش با اندیشه برابری طلبی، آزادی خواهی و احقاق حقوق زنان، از اواخر دهه 1960 به این سو، به صورت جدی در ادبیات و نقد ادبی رایج شد و تاثیر قابل توجهی بر جهت گیری تفکر انتقادی در برخورد با ادبیات گذشته و نیز خلق آثار ادبی جدید به ویژه از سوی زنان نهاد. بررسی تصاویر زنان در آثار ادبی و نیز بازتاب تجربه ها و عواطف زنانه در نوشته های زنان، از موضوعات مهم نقد فمینیستی است. از داستان نویسان زن ایرانی، شهرنوش پارسی پور در داستان هایش، به ویژه در رمان سگ و زمستان بلند، توجه عمده ای به مسائل زنان دارد. اعتراض نویسنده به وضع زنان در جامعه، توجه به تجربه ها و احساسات زنانه و ستیز با مردسالاری، از ویژگی های برجسته این رمان است. نگارندگان در این مقاله به نقد این رمان از منظر نظریه های ادبی فمینیسم پرداخته اند.
خلاصه ماشینی:
چنين جنبش هـايي بـا اعتـراض بـه تبعيض ها و نابرابري ها و تلاش براي به دست آوردن حقوق مدني خود و به ويژه حـق رأي زنان ، و نيز بـا تأکيـد بـر اصـلاحات اجتمـاعي و اقتصـادي و سياسـي ، از عوامـل مهـم و تعيين کننده در شکل گيري فمينيسم به حساب مي آيند؛ نهضتي که در اواخر دهة ١٩٦٠ در اروپا و آمريکا ظهور کرد و در عرصة نقد ادبي حضوري جدي و چشمگير يافت و البته مرهون نويسندگاني چون ويرجينيا ولـف (١٩٨٢-١٩٤١) و سـيمون دو بـوار (١٩٨٦-١٩٠٨) بود (سيگ و اسميت ، ١٩٩٣: ٩٢).
(١) آبرامـز در فرهنگ اصطلاحات ادبي به ناهمگوني ويژگي آثار فمينيستي و روش ها و اصول نايکسـان و گونه گون فمينيسم در کشورهاي مختلف (ماننـد آمريکـا، انگلسـتان و فرانسـه ) اذعـان مي کند، اما درعين حال آن را داراي برخي ويژگي هاي مشخص مي داند که به طور خلاصه از اين قرارند: ١- فمنيست ها معتقدند تمدن غربي مردسالار و تحت کنترل مردان است و به گونه اي سازمان دهي و اداره مي شود که زنان را در همة جنبه هاي فرهنگي و اجتماعي به مردان وابسته مي کند؛ ٢- بيشتر فمينيسـت هـا عقيـده دارنـد کـه مفـاهيم جنسـيت برساختة تمدن مردسالار است ؛ چنان که سيمون دو بوار مـي گفـت : «انسـان زن بـه دنيـا نمي آيد، بلکه تبديل به زن مي شود».