چکیده:
یکی از شاخههای مهمّ و درعین حال مظلوم ادبیّات فارسی ، که پیوسته دستخوش تحوّل و دگرگونی بودهاست ، موضوع دستور زبان فارسی است .این شاخه که در حقیقت آمیختگی علم با هنر است در طول عمر چندین سالة ادبیّات فارسی بر اساس سلیقهها و موقعیّت افراد ، پستیها و بلندیهای فراوانی را پشت سر گذاشتهاست . دستور گاهی در راس هرم هنرهای ادبی قرارگرفته و زمانی دیگر در پس پردههای بیسلیقگیها و اختلاف نظرها جزو علوم فراموش شده به حساب آمدهاست . گاهی به دور از چشم زبان شناسان ، سرنشین مجالس بحثهای ادبی گشته و در دورانی دیگر حاشیه نشین مباحث زبانشناسی بودهاست . امروزه نیز بزرگان ادب فارسی مصلحت این رشتة ضروری را در آن دیدهاند که ما بین دستور زبان فارسی و زبان شناسی یک نوع صلح و آشتی و تفاهم برقرار نمایند ، که نمونة اعلای آن را در دستور زبان فارسی دکتر وحیدیان کامیار مشاهدهمیکنیم . از آنجا که این کتاب منبع اصلی کتابهای دستوری دورههای راهنمایی و دبیرستانی و دانشگاهی قرار گرفتهاست برآن شدیم که با یک نقد و بررسی که با حسن نیّت همراه است، پیشنهاداتی را ارائه دهیم وقضاوت را بر عهدة اهل فنّ بگذاریم .
خلاصه ماشینی:
فعلهاي باقاعده (ص37) : شايد بتوان ادّعا كرد اين مبحث يكي از بحثهاي شيرين دستور زبان فارسي است ، امّا حتماً خود مؤلّفان عزيز نيز مشاهده فرمودهاند كه وجود اين همه استثناها كه گاهي از خود موضوع هم بيشتر است (مثل استثناهاي گروه 3 و 5 ) ، مطلب را بغرنج و خسته كننده كردهاست .
» ( شريعت، محمدجواد ، 1368 : 103 ) - بنابراين براي اينكه از زيبايي مبحث كاسته نشود و مطلب را خسته كننده نسازد ، به نظر حقير آوردن استثناها اصلاً لازم نيست و بهتر است كه نوشته شود : «هر فعلي كه از بن مضارع آن با افزودن يكي از تكواژهاي ماضي ساز ( د- اد – يد – ت – ست ) بن ماضي آن فعل بهدست آيد با قاعده بوده ، بقيّه فعلها بيقاعده ميباشند مثل : افشان + د = افشاند و ايست+ اد = ايستاد و...
اين مبحث در دستور زبان فارسي (1) دكتر وحيديان كاميار نيز تقريباً درهم و برهم آمدهاست ، چرا كه اوّلين شرط استفاده از فعل وصفي آن است كه بعداز آن، حرف ربط بكار نرود ، ولي در دستور مورد نظر آمده است : «بعداز وجه وصفي ، حروف ربط و و امّا ( وهم معين هاي امّا ) ميآيند .
4. فعل وصفي تنها ميتواند در زمانهاي زير بكاررود : مثال : - گذشتة ساده: خورشيد طلوع كرده ، همه جا را روشن كرد .