چکیده:
مقاله حاضر به تبیین مبانی نظری و تاریخی رابطه مبادله و چگونگی رفتار آن در
بازرگانی خارجی ایران از ابعاد مختلف آن طی چند دهه گذشته میپردازد. روند رابطه
مبادله خالص در بین گروه کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته،گروه کشورهای در حال
توسعه صادرکننده نفت و بدون نفت، و نیز رابطه مبادله 21 کشور منتخب در حال توسعه و
مقایسه آن با رابطه مبادله ایران طی سالهای 96-1968 ارایه شده و روند تغییرات
رابطه مبادله کل بازرگانی خارجی ایران طی سالهای 97-1960 و نیز انواع رابطه
مبادله با تاکید بر صادرات غیرنفتی طی سالهای 98-1956 محاسبه و مورد تحلیل قرار
گرفته است.
خلاصه ماشینی:
"در تأیید نتایج حاصل از مطالعه پربیش، بخش اقتصادی سازمان ملل[17] بررسیهایی انجام داد که نتایج حاصله حکایت از آن داشت که تغییرات رابطه مبادله از آخر قرن نوزدهم تا شروع جنگ جهانی دوم همواره به زیان کشورهای تولید کننده مواد خام بوده، به نحوی که قدرت خرید مواد اولیه در موقع جنگ در مقایسه با تولیدات صنعتی با در نظر گرفتن سال 1880 به عنوان سال پایه فقط معادل 60 درصد بوده است.
به اعتقاد ایشان، برخلاف نظر فولک هیل یرت[18] و کارمایو رایت[19]، تفاوتهای ساختاری و اختلافات بنیادی کشورها و بازارها سبب میشود تا در مقایسه با قیمت کالاهای ساخته شده صنعتی، بهای مواد اولیه گرایش به کاهش داشته و در میزان تقاضا و حجم معامله، عدم تقارن ظهور نماید و لذا منافع حاصل از تجارت و سرمایه گذاری، سرانجام بین دو گروه از کشورها به طور نابرابر توزیع شود و این پدیده ربطی به اوضاع اقتصادی کشورهای صنعتی و تحولات روند ادواری تجاری کوتاهمدت نخواهد داشت.
یکی از عوامل مهم و تعیین کننده بیثباتی نسبی رابطه مبادله ناخالص بیثباتی نسبی به مراتب بالای شاخص حجم صادرات غیرنفتی طی دوره زمانی مورد بررسی بوده است به طوریکه طی سالهای 98-1990 حجم صادرات غیرنفتی ایران به بیش از 5/11 برابر افزایش یافته و حال آنکه طی این سالها شاخص ارزش واحد صادرات غیرنفتی افت قابل ملاحظهای داشته است و ساختار (الگوی) صادرات غیرنفتی به سمت اقلام کالاهای دارای ارزش واحد پائین سوق یافته که این امر با هدف جهش صادراتی و توسعه پایدار صادرات غیرنفتی در تناقض است.
Elsworth (1956) The Terms of Trade Between Primary producing and industrial countries, international American Economics Affairs, vol."