چکیده:
التفات یکی از سبکهای بلاغی بیان و معانی به شمار می آید که شعر بدان از کلام بشری متمایز می گردد و همواره هیچیک از اشعار پیشینیان و معاصران از آن خالی نبود زیرا دارای انعطافی زیباست در تغییر سخن از حالتی به حالت دیگر. و آن از میان سبکهای بلاغت عربی در گذشته و حال به عنوان پدیده سبکی بشمار می آید به گونه ای که ادیبان فایده التفات را در دلالت آن و عنایت به معنای مقصود یافتند. التفات از نظر معاصران به معنای اعراض از زبان رائج است زیرا سطح فنی و هنری جز با عبور از روش رائج تحقق نمی یابد. بی شک شعر فضای بازی است برای انواع سبکها از جمله التفات چون انتقال از حالت به حالت دیگر است و همین شاعران را به تحرک در چار چوب ساختار متن وا داشت. یکی از این شاعران محمود درویش است، اشعار او پر از التفات می باشد که به شکلهایی چون ضمیر ها، فعلها، ساختار نحوی عدد، ادات و واژگان نمود یاقته است. همین امر این محققان را بر آن داشت تا اشعارش را به عنوان موضوع برای تحلییل در سه دیوان وی بر گزیند تا روشن شود چگونه از زبان هنجار خارج گردید و از قالب رائج و معمول به دلیل شناختن نسبت به ارزش فنی عدول کرد. نتیجه پژوهش نشان می دهد وی التفات را در مقایسه با سایر اشکال به شکل نامنظم بکار برده است و توانست از آن برای روی کرد شاعرانه اش و برنگیختن شنونده در برابر جامعه و دغدغه او نسبت به زمانه بهره ببرد و به دلالت زمانی انعطافی ببخشد که به شکل پذیرش آن توسط خواننده در بافت متن انعکاس یابد.
خلاصه ماشینی:
تحولات الأفعال فی السیاق الشعری فی الأشعار المختارة لمحمود درویش وأثرها البلاغی فی المتلقی فاطمه لطفی گودرزی طالبة الدکتوراه فابیة الحاج مامینج أستاذة بجامعة بترا مالیزیا حمیدرضا مشایخی أستاذ مساعد بجامعة مازندران الملخص یعد الالتفات أسلوبا بلاغیا من أسالیب التعبیر البیانیة والمعانیة التی تمیز بها الشعر من بین کلام البشر، ولایکاد یخلو منه أی شعر من أشعار القدامی والمحدثین بما ینطوی علیه من مرونة بارعة فی التحول بجهة القول من حال إلی حال وهو من بین أسالیب البلاغة العربیة ظاهرة أسلوبیة فی الشعر العربی، قدیما وحدیثا حیث وجد الأدباء فائدة الالتفات فی دلالاته والعنایة بالمعنی المقصود وأما عند المحدثین فهو بمعنی الإنحراف عن المألوف اللغوی حین أدرکوا أن المستوی الفنی لایتحقق إلا بتجاوز النمط المألوف.
لامراء فی أن النص الشعری فضاء مفتوح علی مختلف الأسالیب من بینها الالتفات بما فیه انتقال من أسلوب إلی آخر هذا وقد دفع الشعراء إلی تحرک فی إطار بناء النص فمنهم محمود درویش حیث یزخر شعره بأسلوب "الالتفات" وقد تجلت هذه الظاهرة فیه بمظاهره المختلفة منها: (الضمائر، والأفعال، والبناء النحوی، العدد، والأداة، والمعجمی)، فهذا أفضی بالباحثین هؤلاء إلی اختیار أشعاره موضوعا للتحلیل فی ثلاثة دواوین أشعاره حتی یتبین کیفیة خروجه عن اللغة المعیاریة، أو انتهاکه للصیاغة المألوفة فی الإستعمال العادی لمعرفة القیمة الفنیة للشاعر العربی المعاصر ومدی إبداعه البلاغی واستطاعة هذا الشاعر تطبیق مفهوم البلاغة الأصیل علی نتاجه الأدبی، وأغراض الإلتفات البلاغیة فی شعره.
3-1-1- الانتقال من فعل الأمر و الفعل الماضی محمود درویش من الشعراء الذین راحوا ینوعون فی أسالیبهم الشعریة، ویطورون فی مشروعهم الشعری لتغدو القصیدة حقلا فاعلا ومتنوعا لشعریة ذات حساسیة عالیة، ومن هذه النصوص التی وظف الشاعر فیها هذا النوع من الالتفات فی القصیدة "کن لجیتارتی وترا ایها الماء": کن لجیتارتی وترا أیها الماء، قد وصل الفاتحون ومضی الفاتحون القدامی.