چکیده:
جرم که جوهرهی حقوق جزا را تشکیل میدهد عبارتست از این که ارکان مادی و معنوی در کنار هم گردآیند (در اکثریت جرایم) و از طرفی قانون نیز آن رفتار را مجرمانه تلقی کرده باشد. بنابراین، تحقق رفتار مادی در کنار عنصر معنوی (به غیر از جرایم مادی صرف) و حصول مطلوب، وقوع جرم تام را در پی خـواهد داشت. اما همواره در عـالم خارج، جرم تـام محـقق نمیشود و گاه رفتارهایی ارتکاب مییابند که در قالب جرم تام قرار نمیگیرند. با این وصف، این رفتارها در راستای تحقق قصد مجرمانه انجام گرفتهاند، لیکن جـرم منظور واقع نشده است. در حقوق ایران، علی رغم اهمیت فراوان جرایم ناقص، به ویژه سیاست کیفری مقنن در جهت پیشگیری از وقوع جرم یا ورود آسیب مستقیم، به تعریف این جرایم و تبیین چهارچوب و ویژگیهای آن پرداخته نشده است. این مقـاله تلاش دارد ضمن تعریف جـرایم ناقـص، مبانی جرم انگاری، ویژگیها، ارکان و اقسام آن را بیان نماید. خاطر نشان میشود، تمییز جرایم ناقص در مقابل جرایم تام ما را به این امر رهنمون میسازد که حقوق جزا تا چه میزان از رفتار انجام شده اشخاص را میتواند کنترل نماید و چه هنگام میتوان از حقوق کیفری و نقش آن در ممنوع ساختن رفتاری استفاده نمود.
خلاصه ماشینی:
"هر چند تنها کارکرد حقوق کیفری مجازات و سزادهی نمیباشد، بلکه رویکرد دیگر آن، در جهت پیشگیری و جلوگیری از ورود ضرر پیش از تحقق آن است؛ در راستای مطالب بیان شده، این پرسش قابل طرح است که، آیا تنها رفتار مجرمانهای که مراحل تکوین جرم را پشت سر گذاشته و از سویی مطلوب مرتکب حاصل گردیده است، قابل سرزنش میباشد؟ به عبارتی آیا مسئولیت جزایی محدود به کسانی میشود که مرتکب جرم تام (Completed Crime) شدهاند؟ آیا فردی که تمام تلاش خود را در جهت ارتکاب جرمی به کار بسته، لیکن مطلوب حاصل نگردیده است، شایسته سرزنش نیست؟ آیا بایستی فرد مصمم به ارتکاب بزه را به حال خود، رها کرد؟ آیا حقوق کیفری تنها در پی صدمه و آسیب ممنوعه ای که مستقیم میباشد، افراد را مورد کیفر قرار میدهد؟ اگر حقوق کیفری تنها بر اساس حصول مطلوب مسئولیتی را قائل بداند، این کار به منزله تنزل حقوق جزا در حد بختآزمایی نیست؟ هر چند افـراد بر اساس نتایج رفتار خود مـورد ارزیـابی قرار میگیرند، اما آن به این معنی نیست که تلاشهایی که در جهت ارتکاب جرم، نافـرجام مانده و شکست خـوردهاند یا نتیجهایی بر آنها بار نشده است، مورد سرزنش نباشند.
در جرم ناقص مرکب، رفتارناتمامی که واقع شده از اهمیت بسزایی برخوردار نیست، بلکه قصد انجام رفتاری که در جهت ارتکاب جرم تام میباشد مورد توجه است، با در نظر گیری این که رفتار تشکیل دهنده جرم ناقص، خود موجد خطر نیست و این رفتار قصد شده در جهت جـرم تـام است که خطر آفرین خواهد بود."