چکیده:
در خصوص قلمرو حقوق بشر دو رهیافت کلان در حقوق بین الملل وجود دارد. رهیافت نخست به سبب فطرت و حیثیت یͅسان و کرامت ذاتی انسان ها، قائل به جهان شمولی حقوق بشر است . در مقابل ، رهیافت دوم با تاکید بر لحاظ نمودن تفاوت های مذهبی، قومیتی و فرهنگی در وضع قواعد حقوق بشر، معتقد به نسبی گرایی حقوق بشر است . در این میان، رهیافت اسلامی حقوق بشر، نظر به دعوت عام اسلام خطاب به کلیه ی انسانها و محوریت فطرت و طبیعت انسانی در وضع قواعد، حͅایت از جهانشمولی دارد و ملیت ها و قومیت ها در این برداشت صرفا طریقی برای بازشناسی افراد از یͅدیگر بوده و موضوعیت ندارند. با این وجود دولت های اسلامی در عرصه ی بین المللی به رغم جهانبینی اسلامی با رهیافت نسبیگرایی حقوق بشر همسو گردیدهاند. مقاله ی حاضر رویه دولت های اسلامی را در تطابق با رویکرد اسلامی ارزیابی می نماید.
خلاصه ماشینی:
جهان شمولی و نسبی گرایی حقوق بشر در رویکرد اسلام و رویه ی دولت های اسلامی ١ سید باقر میرعباسی ٢ لیلا رئیسی ٣ سید طه موسوی میرکلائی (تاریخ دریافت : ١٣٩٣/٠٢/١٠ - تاریخ تصویب : ١٣٩٣/٠٨/٠٣) چکیده در خصوص قلمرو حقوق بشر دو رهیافت کلان در حقوق بین الملل وجود دارد.
واقعیت موجود در جهان معاصر که حاکی از ادیان و مذاهب ، فرهنگ ها و قومیت های متفاوتی است ، اندیشه نسبیˁت را معطوف به خود نموده و نظریه نسبی گرایی فرهنگی حقوق بشر (Cultural Relativism of Human Rights) را دامن زده است .
بخش معتنابهی از رویه ی موجود در خصوص مقابله با جهانشمولی حقوق بشر غربی مرهون اقدامات و موضع گیری های دولت های اسلامی است که بیانگر گونه ای نسبی گرایی است ؛ گرچه رویͅرد مͅتبی دولت های مزبور گرایش به جهان شمولی دارد.
این امر موجب می شود که رویͅرد اسلامی در مورد جهان شمولی حقوق بشر در رویه دولت های اسلامی در سطح بین المللی مجال بروز نیابد.
جهان شمولی در رویͅرد دولت های اسلامی به نظام حقوق بشر اسلامی و اصول و موازین مورد تأیید مͅتب اسلام نظر دارد؛ حال آن که نسبیگرایی در رویه این دولت ها به حقوق بشری نظر دارد که زاییدهی غرب و برآمده از جغرافیا، فرهنگ و اندیشه ویژهای است غیر قابل تسری به همه فرهنگ ها، قومیت ها و مناطق .
لذا نسبی گرایی موجود در رویه دولت های اسلامی اصالت نداشته و معطوف به ارزش های غالب نظام بین المللی حقوق بشر است .