چکیده:
خداوند در قرآن انسان را خلیفه خود خوانده است. در حقیقت میتوان گفت که این اصطلاح بر گروهی از انسانها به صورت تشکیکی اطلاق میشود، این است که شامل پیامبر اکرم (ص)، سایر انبیاء، ائمه معصومین(ع) و اولیای دیگر میشود. در حقیقت هر انسانی بالقوه خلیفه خداست، ولی به فعلیت رسیدن این قوه، بستگی به تلاش فرد و توفیق حق دارد. پژوهش حاضر در صدد است به روش توصیفی-تحلیلی با بهرهگیری از آیات قرآن و با رجوع به تفاسیر معتبر، ضمن تبیین جایگاه انسان، دیدگاه قرآن را در مورد انسان کامل و برخی از مصادیق آن بررسی کند.
خلاصه ماشینی:
اين مظـاهر و تجليـات چيـزي جـز صورت هاي پيامبران و اولياي معصوم نيست ، از اين رو قرآن کريم به رغم اينکـه برتـري برخـي از پيامبران را نسبت به برخي ديگر ميپذيرد: (به تصویر صفحه رجوع شود)﴿تلک الرسل فضلنابعضهم علي بعض ﴾(بقره /٢٥٣) همه انبيا را در کنار هم و متحد با يکديگر معرفي ميکند: ٨٤ / فصلنامه مطالعات قرآني، سال پنجم ، شماره ١٨، تابستان ١٣٩٣ (به تصویر صفحه رجوع شود)﴿واذقال عيسي ابن مريم يبني اسرءيل اني رسول الله اليکم مصدقالمابين يدي من التورة و مبشرابرسل يأتي من بعدي اسمه احمد﴾ (صف /٦) اما در هر زمان فقط يک فرد از انسان کامل وجود دارد که از همه برتر است و ديگران هر کـه باشند تابع و رعيت وي به حساب ميآيند، زيرا انسان کامل مظهر «لويس کمثلوه شوي ء»(شـوري/١١) است و همان گونه که خداوند حقيقت واحد است ، مظهر تام او نيز يـک حقيقـت اسـت و کثـرت و تعدد را بر نميتابد(بلخي، ١٤٢٣ ق ، ج ٤، ص ٥١٩).
خليفه خدا آيه (به تصویر صفحه رجوع شود)﴿اني جاعل في الإرض خليفة ﴾(بقره /٣٠) از جمله آيات مهمي است که به اين بحث اشاره دارد؛ گرچه برخـي از مفسـران خلافـت را در اين آيه به معناي جانشيني ملائکه (طبرسي، ١٣٧٢ ش ، ج ١٠: ٦١٣)، بعضي بـه معنـاي جانشـيني ابلـيس و پيـروان وي در زمين (بلخـي، ١٤٢٣ ق ، ج ٤: ٥٢٥) و عـده اي آن را بـه آدم ابـو البشـر اختصاص داده اند(سيوطي، ١٤١٦ ق ، ج ١: ٩) ولي به طوري که در بسياري از تفاسـير آمـده اسـت ميتوان خلافت مزبور را به معنـاي جانشـيني خـدا دانسـت و آن را بـه انسـان کامـل اختصـاص داد(طباطبايي، ١٤١٧ق ، ج ٢٠: ١٣٤).