چکیده:
این پژوهش، با هدف بررسی نقش فنآوری اطلاعات و ارتباطات بر عدالت آموزشی از دیدگاه مدیران مدارس دوره متوسطه استان مازندران انجام شد. روش پژوهش توصیفی، از نوع زمینهیابی بود. جامعه آماری، شامل کلیه مدیران مدارس متوسطه استان مازندران میباشد. حجم نمونه با استفاده از جدول کرجسی و مورگان 238 نفر تعیین شد. روش نمونهگیری تصادفی طبقه ای بر حسب جنسیت بود و بدین ترتیب، 149 نفر زن و 89 نفر مرد به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار جمعآوری اطلاعات، شامل پرسشنامه 40 سؤالی است که نقش فنآوری اطلاعات و ارتباطات بر عدالت آموزشی را در چهار بعد توسعه گسترده دسترسی، انعطافپذیری یادگیری فردی، انعطافپذیری یادگیری محیطی و ارایه بازخورد مورد بررسی قرار میدهد. روایی محتوایی پرسشنامه از نظر متخصصان تأیید شد و پایایی آن با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ، 0/82 محاسبه شد. دادههای جمعآوری شده با استفاده از آزمون تی تکنمونهای مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که فنآوری اطلاعات و ارتباطات از طریق توسعه گسترده دسترسی، انعطافپذیری کردن یادگیری فردی، انعطافپذیری کردن یادگیری محیطی و ارایه بازخورد فوری بر عدالت آموزشی نقش داشته است.
خلاصه ماشینی:
) بر اساس جدول 2، میانگین پاسخهای ارایه شده توسط نمونه آماری در مورد تأثیر فنآوری اطلاعات و ارتباطات از طریق توسعه گسترده دسترسی بر عدالت آموزشی از دیدگاه مدیران مدارس متوسطه استان مازندران بیشتر از حد متوسط (3) میباشد.
) بر اساس جدول 3، میانگین پاسخهای ارایه شده توسط نمونه آماری در مورد نقش فنآوری اطلاعات و ارتباطات از طریق انعطافپذیرکردن یادگیری فردی بر عدالت آموزشی از دیدگاه مدیران مدارس متوسطه استان مازندران بیشتر از حد متوسط (3) میباشد.
) بر اساس جدول 4، میانگین پاسخهای ارایه شده توسط نمونه آماری در مورد نقش فنآوری اطلاعات و ارتباطات از طریق انعطافپذیرکردن یادگیری محیطی بر عدالت آموزشی از دیدگاه مدیران مدارس متوسطه استان مازندران بیشتر ازحد متوسط (3) میباشد.
) بر اساس جدول 5، میانگین پاسخهای ارایه شده توسط نمونه آماری در مورد نقش فنآوری اطلاعات و ارتباطات از طریق ارایه بازخورد فوری بر عدالت آموزشی از دیدگاه مدیران مدارس متوسطه استان مازندران بیشتر از حد متوسط (3) میباشد.
نتایج مربوط به بررسی فرضیه سوم پژوهش نشان داد که فنآوری اطلاعات و ارتباطات از طریق انعطافپذیر کردن یادگیری فردی بر عدالت آموزشی نقش دارد.
این یافتهها با یافتههای پژوهش ویلائوا (Villanueva, 1999)، رعنایی (Ranaii, 2006) همخوانی داشته است چون آنان نیز بیان کردند که فنآوری اطلاعات و ارتباطات از طریق انعطافپذیرکردن یادگیری (محیطی) بر عدالت آموزشی از دیدگاه معلمان مؤثر میباشد که جدایی از محدودیتهای جغرافیایی، در همه جا قابل انتقال و دسترسی میباشد و آموزش را از وابستگی به کاغذ جدا ساخته و منابع چندرسانهای را در اختیار یادگیرندگان قرار دهد.