چکیده:
در قلمرو بحث «زبان و شناخت» ملاصدرا در خصوص چگونگی کسب علم و حصول شناخت، قائل به یک فرآیند و جریان است، که نفس انسانی در این فرآیند فاعل فعال و خلاق است. زبان یا کلام، اظهار و اعلان باطن متکلم است. قیام کلام به متکلم قیام صدوری است و نه قیام حلولی. فرآیند معرفتی زبان، در یک قوس نزولی، توسط نفس ناطقه انجام میشود. در جهت گسترش نظریه زبانی ملاصدرا، از تحلیل تقریر او نسبت به فرآیند زبان غیر دینی انسان به دست میآید: اگر چه او قائل است به این که شناخت پیش از زبان اتفاق میافتد، اما معنای آن چنین نیست که این شناخت چارچوب و ساختاری معین و ثابت باشد که به متکلم از پیش تزریق و القاء شود، یا این که زبان فرآیندی درونی با قطع نظر از جهان خارج و اجتماع بشری باشد. افزون بر این، تفسیر صدرالمتألهین از ادراک عقلی به گونه ای نیست که عقل به عنوان پدیده ای متعالی حاکم بر زبان تلقی شود، و این که انسان را منفعل تصور نماید.
خلاصه ماشینی:
در جهت گسترش نظریه زبانی ملاصدرا، از تحلیل تقریر او نسبت به فرآیند زبان غیر دینی انسان به دست می آید: اگر چه او قائل است به این که شناخت پیش از زبان اتفاق می افتد، اما معنای آن چنین نیست که این شناخت چارچوب و ساختاری معین و ثابت باشد که به متکلم از پیش تزریق و القاء شود، یا این که زبان فرآیندی درونی با قطع نظر از جهان خارج و اجتماع بشری باشد.
از سویی ، چون او معتقد است انسان بر مثال خداوند، و نه مثل خداوند ـ زیرا «لیس کمثله شیء»١ ـ آفریده شده است ؛ و به دیگر سخن ، صورت آدمی بر صورت خداوند آفریده شده است (ان الله عزوجل خلق آدم علی صورته )٢، و در واقع انسان کامل نشانه و آیت بزرگ الهی است ؛ و از 3 سوی دیگر، خودشناسی منجر به خداشناسی می شود (من عرف نفسه فقد عرف ربه )؛ بدین ترتیب وی نتیجه می گیرد، برای شناخت صفت تکلم در خداوند می توانیم این صفت را در انسان بررسی نموده و در کلام یا زبان انسان بیندیشیم (صدرالمتألهین ، ١٩٨١، ج ٧: ٥؛ همو، ١٣٦٣: ٢٧).
زیرا نه تنها عالم علم را خود صادر می کند، و تعقل و تفکر بر اساس سیر و حرکت جوهری انسان متعقل محقق می شود؛ بلکه زبان با فعالیت ، خلاقیت و آفرینش متکلم صادر می شود تا معارف و صورت های عقلانی را از مراحل عقلانی به مراتب عالم مثال و سپس به عالم طبیعت تبدیل نماید.