چکیده:
در انتقال پیام یک متن و اثرگذاری آن از طریق ترجمه عواملی متعدد نقش دارند. صرف نظر از صلاحیت هایی که مترجم باید در نظریه ترجمه و درخصوص ویژگی های زبان مبدا و مقصد داشته باشد، متن مورد ترجمه نیز از اهمیت ویژه برخوردار است. در متون ادبی که دارای جنبه های بلاغی و اثرگذاری از طریق ویژگی های فرمی خود هستند، موانعی متعدد بر سر راه مترجم ایجاد می شود که اذهان را به ترجمه ناپذیری این نوع متون سوق می دهد. این مساله در متون دینی بویژه قرآن -که صرف نظر از مفاهیم آسمانی و متعالی- متنی با اعجاز زبانی شناخته می شود، کاملا برجسته و نمایان است. تاویل پذیری قرآن کریم و همچنین فاصله زمانی مترجمان با زمان نزول قرآن و تفاوت های بافتی نیز ترجمه قرآن را امری حائز اهمیت قرار می دهد. در مقاله پیش رو، سعی کرده است با بررسی موردی چهار ترجمه مشهور معاصر از قرآن، نقش عوامل زبانشناختی همچون واژگان، مسائل صرفی و نحوی و بلاغی به روش توصیفی- تحلیلی در آیاتی از سوره یوسف، مشخص کند و ترجمه های قرآن در خصوص آن عوامل، مقایسه و ارزیابی شود تا مشخص گردد با توجه به وجود برخی اختلاف قرائت ها و آرای نحوی و نکته های بلاغی، اختلاف در ترجمه قرآن امری اجتناب ناپذیر است. دریافت همه موارد زبانی موجود در قرآن و انتقال همه آن مقوله ها به فارسی امری در نهایت دشواری است و در نتیجه می توان گفت علاوه بر جنبه ایقاعی و ایحای معنایی عناصر زبانی در قرآن، انتقال مفاهیم مورد نظر آن نیز در ترجمه ها با چالش هایی مواجه است.
In conveying the message of a text and the influence of that through translation، many factors play a pivotal role. Aside from the qualifications a translator should possess regarding the theories of translation and the features of the native and the target language، the text to be translated is of special importance. This significance concerning the literary texts which carry rhetorical aspects through their formal features sets up various barriers against the translator، implying the untranslatability of these kinds of texts. This is most outstanding in religious texts especially the Holy Quran which، aside from the celestial and transcendental concepts، is known as a linguistic miracle. The interpretability of Quran also the time span between the translators and the revelation as well as the contextual differences also attach importance to the translation of the Holy Quran. Investigating four known translations of the Quran، the present study strives to study the role of the linguistic factors such as vocabulary and the morphological، syntactic and rhetorical issues in ayes from the Sura Yusuf and to compare and assess the Quranic translations regarding these factors. This is to specify if regarding some variations in reciting، and the syntactic views and the rhetorical points، the differences in the translation of Quran is unavoidable and if the appreciation of all linguistic issues in Quran and rendering all those categories into Farsi is ultimately difficult.
خلاصه ماشینی:
» (صفوی، 1391ش: 149) پس اگر با توجه به موارد بالا ترجمة قرآن را به معنای واقعی نشدنی بدانیم؛ اما باتوجه به وجود میلیونها مسلمان ناآشنا به زبان عربی و غیرمسلمانان علاقهمند به این کتاب آسمانی چارهای جز ترجمة حداقلی آن نیست؛ بنابراین بسیاری ترجمة قرآن را امری خطیر، عبادتی جاودان و توفیقی الهی میدانند که صرف نظر از شرایط و توانمندی در ترجمه، مترجم را نیازمند ویژگیهای بسیاری میسازد؛ از جمله: طهارت درون و فضایل اخلاقی، آگاهی وسیع و لازم از ادبیات زبان عربی، زبان مبدأ؛ یعنی لغت، صرف ونحو، معانی، بیان و بدیع و سایر علوم ادبی آن زبان، اطلاع وسیع و لازم از زبان مقصد و تسلط لازم بر ادبیات آن زبان، آگاهی از معانی و مفاهیم آیات و سورهها در حدی که معنا و مراد آیه را در حدود برخی از تفاسیر بداند، بهرهمندی قابل توجهی از علم فقه و احکام شرعی، آشنایی تا حد وسیعی به اخبار و احادیث اهل بیت که در شرح و تفسیر، اطلاق، تقیید، تعمیم و تخصیص آیات الهی وارد شده است.
بخش تطبیقی در این بخش، هفت آیه از سورة مبارک «یوسف»(ع) به عنوان نمونه به لحاظ عناصر زبانی بررسی میشود و سپس با ذکر ترجمة چهار مترجم مشهور معاصر، نتایج مطابقة این ترجمهها بر اساس موارد زبانی ارائه میگردد: الف) آیة «نحن نقص علیک أحسن القصص بما أوحینا إلیک هذا القرآن وإن کنت من قبله لمن الغافلین» (آیة 3) نکات زبانشناختی دخیل در ترجمه: 1ـ واژه «قصص»: به دو صورت قرائت شده است: «ق1.