چکیده:
فرهنگ سیاسی آمیزهای از باورها، نگرشها و شناخت و آگاهی سیاسی است که رفتار سیاسی یک گروه یا ملت را شکل میدهد. در گذشته، فرهنگ سیاسی ملتها از نهادینگی و استمرار برخوردار بوده است، اما امروزه به دلایلی همچون تغییر و تحولات ساختاری، انقلاب ارتباطات و جهانی شدن دگردیسییافته، به سمت فرهنگ مشارکتی سوق پیدا کرده است. در این نوشتار، نگارندگان درصددند از رهگذر رهیافت اقتصاد سیاسی به این پرسش پاسخ دهند که چرا فرهنگ سیاسی تابعیتی در جامعۀ عربستان از استمرار و ایستایی برخوردار بوده است، و نیز با استفاده از رهیافت جامعهشناختی سیاسی، مهمترین دلایل دگردیسی قابلتوجه در فرهنگ سیاسی جامعۀ عربستان بهویژه تحصیلکردهها و جوانان شهری از فرهنگ تابعیتی به سمت فرهنگ مشارکتی را بررسی و تحلیل کنند. نگارندگان بر این باورند که چنین تحولی در فرهنگ سیاسی از دهۀ 1990 به این سو، بهویژه در دو سال اخیر چالشهای جدی برای حکومت سعودی ایجاد کرده است. این چالشها در آینده جدیتر شده، حکومت را به پذیرش اصلاحات بیشتر ملزم خواهد ساخت.
Political culture is combination of beliefs، attitudes and awarenesses that shape political behavior of a group or nation. In past، political culture of nations had been institutionalized but today has been changed to participatory political culture by reasons such as structural developments، information and communication revolution and globalization. In this article، the authors by using the approach of political economy try to answer this question، why has been static and continuance the subjugate political culture in Saudi Arabia? And too، by using the political sociological approach، explain the important reasons for the metamorphose in the political culture of Saudi society specially educates and urban youth from subjugate to participatory. The authors believe that such changes from 1990s onward especially at two last days، has made serious challenges for Saudi government and in the future، these challenges would oblige the government to the acceptation of more reformation.
خلاصه ماشینی:
دولت رانتیر، دولتی است که بیش از ٤٠ درصد درآمد ارزی خود را از فروش منابع طبیعـی ونه از طریق فعالیت های تولیدی به دست می آورد؛ چنین دولت هایی به دلیل دریافت انحصاری درآمدهای حاصل از رانت مانند درآمدهای نفتی به دولت هـای مـستقل از طبقـات ، اسـتبدادی ، فاسد وبینیاز از وابستگی به مالیات مبدل شده ، در عـوض ، تـوده هـا و طبقـات بـرای گـرفتن امتیازات اقتصادی و خدمات رفاهی رایگان به این حکومت ها وابسته مـی شـوند، نتیجـۀ چنـین وابستگی به احتمال زیاد، گسترش و نهادینه شدن فرهنگ تـابعیتی ونبـود دموکراسـی خواهـد بود.
در اهمیت این عامل بایستی یادآوری کرد که گرچه حکومت سعودی به تبع تغییرو تحـولات در عرصـه هـای ارتبـاطی، شهرنـشینی، اجتمـاعی و اقتصادی و ظهور طبقۀ متوسط جدید در چند دهـۀ اخیـر از سـوی اعـضای ایـن طبقـه ماننـد حقوق دانان ، وکلا، دانشجویان ، استادان ، فعالان مدنی و شیعیان بـا چـالش هـای سیاسـی جـدی روبه روبوده است ، اما استمرار اقتصاد نفتی و رفاه بخشی به توده ها و اقشار شـهری و روسـتایی در کنار حفظ عناصری از مشروعیت مذهبی و سیاسی حکومت ،-البته نـه بـه قـوت گذشـته ،- سبب استمرار نسبی فرهنگ تابعیتی و اطاعت از حکومت شده است .
در دو دهۀ اخیر، افراد، گروه ها و فعالان مدنی و سیاسـی متعلـق بـه ایـن طبقـه بـه عنـوان مهم ترین منتقد و اپوزیسیون حکومت سعودی در حیات سیاسی و اجتماعی ظـاهرشـده انـد و شاید بتوان گفت که این طبقه ، منبع اصلی و بسیار مهم چالش ها و اعمال فـشارهای سیاسـی و تضعیف کنندة مشروعیت سیاسی خاندان سعودی و نیز منبع مهم برای نـشر باورهـای مـدنی و ایجاد تردید جدی در فرهنگ سیاسی تبعی بوده است .