چکیده:
«اتحادیة جنوب آسیا برای همکاری منطقهای» سارک، در سال 1985، برای گسترش همکاری میان کشورهای جنوب آسیا تأسیس شد. سارک فارغ از فضای جنگ سرد، بر مبنای ملاحظات فنی و اقتصادی، مستقل، و خودجوش به وجود آمد، اما رونقی در همکاری و همبستگی آنها پدیدار نشده است. در پاسخ به این سؤال که علیرغم برنامههای مختلف توسعه و گسترش سارک (1985-2014)، چه علل و شرایطی در تطویل ضعف و عدم پویایی آن دخیل بودهاند؟ در این مقاله، به تبیین این فرضیه میپردازیم که دگرگونی نظام امنیتی منطقة در جنوب آسیا از 1990 بیشترین تأثیر را در رخوت و عدم تعمیق منطقهگرایی در سارک داشته است. پویشهای ملی ناهمساز کشورهای منطقه پس از جنگ سرد، الحاق افغانستان به سارک (از 2007) و رویکرد قدرتهای بزرگ به منطقه، عقلانیت و عملکرد این سازمان را تحتالشعاع خود قرار داده است؛ بهطوریکه کشورهای منطقه توانایی مدیریت محیط امنیتی خود را نداشتهاند و تعمیق منطقهگرایی نیز آیندة روشنی ندارد.
The South Asian Association for Economic Cooperation (SAARC) was established for spreading cooperation among South Asian nations in 1985. Although، the SAARC disengged to the cold war requirements، was created based on technical، economic and independent considerations، but there has not been any notable success in their association. The main question of this article is: in spite of various development programs، which factors and conditions affected in weakness and passive role of the SAARC (1985-2014? We try to explain this idea that change of regional security framework in South Asia from 1990 has had the most impact in weakness and ostensible regionalism of the SAARC. After the cold War، inconsistent national dynamisms، accession of Afghanistan to the SARRC and the approach of great powers to this region، have impressed rationality and performance of this organization. According to mentioned atmosphere، member states could not be able to set native management of regional security and then the horizon of deepening of regionalism would be ambiguous.
خلاصه ماشینی:
سؤال اصلی مقاله این است که چه عواملی در ضـعف و ناهمواری روند منطقه گرایی در حوزة سـارک دخیـل بـوده انـد؟ اولـین پاسـخ ایـن اسـت کـه دگرگونی در نظام مدیریت امنیتی محیط بر اثر تلفیق پویش های ملی کشورهای منطقـۀ جنـوب آسیا (به طور مشخص هند، افغانستان ، و پاکستان ) و چالش های دورة گذار نظـام بـین الملـل در دورة پس ازجنگ سرد (با نقش آفرینی ایالات متحدة آمریکا)، بیشترین تأثیر را در عدم پویـایی و ضعف منطقه گرایی در قالب سارک داشته است و نیز خواهد داشت .
دستیابی هند بـه فناوری انرژی هسته ای از دهۀ هفتاد اتفاق بزرگی بودکه پس از آزمایش های اتمی هند در سال ١٩٩٨ و اقدام متقابل پاکستان (به مثابۀ شـوک سیاسـی -امنیتـی در گـسترة منطقـه ای و جهـانی ) (فرزین نیا، ١٣٨٤: ٢٣) بود که دومین فاز از مدارج امنیتی شدن منطقه در نظر گرفته میشـود بـا ایـن توضیح که هیچ یک از این دو کشور تاکنون به عضویت نهادهـا (مثـل ان .
قدرت فوق العادة احـساسات ملـی در داخل کشورها و تنش های قومی -مذهبی، گرایش به اصول پانچاشیلا از سوی هند در سیاسـت خارجی، تقویت چندجانبه گرایی و جامعۀ آسیایی و کشورهای درحال توسعه نظیر مـشارکت در جنبش عدم تعهد در سال ١٩٥٥، عضویت در جامعۀکشورهای مشترک المنـافع ، وجـود برخـی تنش ها و تعارضات با چین (مثل شکست در جنـگ ١٩٦٢)، روابـط راهبـردی هنـد بـا اتحـاد شوروی، مناسبات مهم پاکستان با چین ، ایالات متحـدة آمریکـا (سـنتو، سـیتو و بعـد ازآن ) و سازمان کنفراس اسلامی، تشدید بحران کشمیر در روابط پاکـستان و هنـد، حملـۀ شـوروی بـه افغانستان در سال ١٩٧٩ همراه با برخی تغییر و تحولات جهانی در نیمۀ اول دهۀ ١٩٨٠ بر این خودآگاهی کشورهای مؤسس سارک اثرگذار بود.