چکیده:
همگرایی و همکاری های منطقه ای به طور فزاینده ای به یک روند مهم در قاره آسیا و اروپا تبدیل شده است. در غرب، پنج دهه روند همگرایی در اروپا منجر به ایجاد یک حکومت منطقه ای شده است که قادر به تصمیم گیری های لازم الاجرای قانونی و سیاسی می باشد و در شرق آسیا، همکاری منطقه ای بر اساس ایده ها و شیوه های «آ س آن» بوده است. در اروپا، همگرایی منطقه ای بر مبنای یک چهارچوب نهادی و قانونی قوی است. کمیسیون اروپا، شورای وزیران، پارلمان اروپا، بانک مرکزی اروپاو دادگاه لاهه اروپا تشکیل دهنده زیرساخت های نهادی قوی برای حمایت از روند سیاست گذاری اروپا هستند و در شرق آسیا، ای همگرایی بر اساس اصول احترام به حاکمیت، عدم مداخله در امور داخلی و عدم استفاده از خشونت در منازعات منطقه ای است. چرا اروپا و شرق آسیا الگوهای بسیار متفاوت منطقه گرایی را به تصویب رسانده اند؟ این الگوهای مشارکتی چگونه می توانند تصمیم گیری های منطقه ای در اروپا و شرق آسیا را تغییر دهند؟ این مقاله سعی دارد تا به این دو پرسش مهم از چشم انداز دولت پاسخ دهد. در این مقاله به این مساله اشاره می شود که ویژگی های متمایز کشورها نقش مهمی را در تعیین الگوی همگرایی و همکاری در هر دو منطقه ایفا می کنند. علاوه بر این، الگوهای مختلف همکاری های منطقه ای باعث تغییر شکل روش برخورد کشورهای منطقه با چالش های خاص شده اند.
خلاصه ماشینی:
در غـرب ، پـنج دهـه رونـد همگرايـي در اروپـا منجـر بـه ايجــاد يــک حکومــت منطقــه اي شــده اســت کــه قــادر بــه تصــميم گيــري هــاي لازم الاجراي قانوني و سياسـي مـي باشـد و در شـرق آسـيا، همکـاري منطقـه اي بـر اسـاس ايده ها و شيوه هـاي «آ س آن » بـوده اسـت .
در غـرب ، پـنج دهـه رونـد همگرايـي در اروپـا منجر به ايجاد يـک حکومـت منطقـه اي شـده اسـت کـه قـادر بـه تصـميم گيـري هـاي لازم الاجــراي قــانوني و سياســي مــي باشــد.
پيشينه تحقيق در ارتبـاط بـا تاريخچـه و پيشـينه موضـوع در ارتبـاط بـا همگرايـي منطقـه اي کارهـاي زيادي به زبان فارسـي، چـه در قالـب مقالـه و چـه در قالـب پـژوهش هـاي دانشـجويي صـورت گرفتـه ولـي بـه طـور يقـين مـي تـوان گفـت تـاکنون کـار منسـجمي در زمينـه رابطه دولت و حاکميـت و ارتبـاط آن بـا همگرايـي منطقـه اي بـه صـورت يـک بررسـي مقايسـه اي بـين دو منطقـه متفـاوت جغرافيـايي (اروپـا و شـرق آسـيا) صـورت نگرفتـه ، و هرآنچه انجام شـده از سـوي محققـين غربـي بـوده اسـت کـه ذکـر همـه آنهـا در ايـن مقاله نمي گنجد از اين رو تنها بـه ذکـر دو مـورد بسـنده مـي کنـيم .
ايـن مسـأله بسـيار مهـم اسـت کـه دولـت ديگـر بـه عنـوان يـک نهـاد اوليـه بـا يـک سـازمان کنتـرل کننـده منسـجم در قلمـرو خـود نمـي باشد، که قادر به اعمال نفوذ بـر مـردم محـدود در يـک قلمـرو مـي باشـد.
تکامـل خـود بـه خـود دولـت هـاي اروپـاي غربـي و توسـعه بعـد از دوره اسـتعمارگري کشـورهاي جنـوب شـرقي آسـيا، باعـث شـده اسـت کـه آن هــا در همکــاري هــاي منطقــه اي و فراينــد همگرايــي در رده دوم قــرار داشــته باشــند.