چکیده:
ژئوپلیتیک،از نظر تاریخی همواره نقش ترغیب کنندهای برای سیاستمداران و راهبردپردازان داشته است؛ کشورهای مختلف با بهرهگیری از ظرفیتهای جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک خود،سعی در حفظ ثبات و ارتقاء جایگاه خود در مناسبات ژئوپلیتیک منطقهای دارند.در بین کشورهای منطقه خلیج فارس،قطر از جمله کشورهایی است که در جریان تحولات منطقهای،پویشهایی ژئوپلیتیک داشته که فراتر از واقعیتهای جغرافیای سیاسی این کشور است؛چرا که در سنخشناسی و سلسله مراتب قدرتها در ساختار هرم قدرت جهانی،این کشور در زمره قدرتهای محلی جای میگیرد.حال آن که با وجود داشتن وسعت و جمعیت کم،قرارگرفتن در بین دو قدرت منطقهای،پیشینه تاریخی اندک، درگیری و اختلاف سرزمینی با همسایگان،نظام سیاسی موروثی و فقدان عمق سرزمینی،توانسته است در سیاست خارجـی،در سطوح منطقهای و فرامنطقهای کنشهایی فراتر از واقعیتهای خود را به نمایش گذارد.این مقاله در پی فهم و تحلیل چگونگی این کنشهای فرامنطقهای است و در این راستا راهبردها و اهداف این کشور را مورد واکاوی قرار داده است.پویشهای برخاسته از موقعیت ژئوپلیتیک این کشور از قبیل:توسل به دیپلماسی میانجیگری،استفاده از راهبردهای اقتصاد سیاسی بینالمللی،در پیش گرفتن دیپلماسی رسانهای،ورزشی، مذهبی،تنشزدایی با کشورهای همسایه و حلوفصل اختلافات سرزمینی و نیز میزبانی از کنفرانسهای علمی و سیاسی از عوامل بسترساز گسترش نفوذ این کشـور محسوب میگردند.
خلاصه ماشینی:
بـه نظـر مـي رسـد راهکارهـا و پـويش هـاي برخاسـته از موقعيـت ژئوپليتيـک ـ ژئواکونوميک و منابع مالي گسترده ي اين کشور از قبيل ؛ توسل به ديپلماسي ميـانجي گـري ، استفاده از راهبردهاي اقتصاد سياسـي بـين المللـي ، در پـيش گـرفتن ديپلماسـي رسـانه اي ، ورزشي ، مذهبي ، تنش زدايي با کشورهاي همسايه و حل وفصل اختلافـات سـرزميني و نيـز ميزباني از کنفرانس هاي علمي و سياسـي از عوامـل بسترسازگسـترش نفـوذ ايـن کشــور محسوب مي شوند.
با توجه به ويژگي هاي جغرافيايي و ژئوپليتيک ، اين کشور در سلسله مراتب کشورها و قدرت ها، در ساختار هرم قدرت جهاني ، در زمره قدرت هـاي ملي و محلي جاي مي گيرد اما از زمان روي کار آمدن شيخ حمدبن خليفه آل ثاني ، قطر سعي داشته خود را کنش گري بزرگ در صحنه روابط بين الملل نشان دهد و از جايگـاه خـود در جهت تثبيت نقش منطقه اي و بين المللي خويش بهره برداري کند (ابراهيمـي ، ١٣٩١: ١٢٨).
پرسش اصلي اين تحقيق اين است که قطر چگونه توانسته است بر خـلاف واقعيـت هاي جغرافياي سياسي و ژئوپليتيک خود، نقش آفريني هايي را در خارج از مرزهاي سياسي خود نمايان کند؟ فرضيه پژوهش در پاسخ به پرسش يادشده ، اين پـژوهش ايـن فرضـيه را مطـرح و ارزيـابي مـي کنـد کـه راهکارهاي ژئوپليتيک ـ ژئواکونوميک مبتني بر قـدرت نـرم ، ماننـد توسـل بـه ديپلماسـي ميانجي گري ، استفاده از راهبردهاي اقتصاد سياسي بين الملل ، ديپلماسي رسانه اي ، ورزشـي ، مذهبي ، تنش زدايي با کشورهاي همسايه و نيز ميزباني از کنفرانس هاي علمي و سياسي ، که با پشتوانه منابع مالي گسترده ي حاصل از ثروت هاي طبيعي و سرمايه گذاري هـاي خـارجي اتخاذ شده اند، از عوامل بسترساز گسترش نفوذ اين کشـور محسوب مي شوند.