چکیده:
سمتگیری سیاست خارجی، عبارت از ایستارها و تعهدات کلی یک دولت در برابر محیط خارجی و استراتژی اصلی آن برای تحقق هدفهای خارجی و داخلی و مقابله با تهدیدات مستمر است. مسئله نوشتار حاضر این است که مشخص کند که یک رهبر انقلابی به کدام یک از سمتگیریهای موجود در سیاست خارجی، گرایش دارد. بنابراین، پرسش اصلی مقاله، جستوجوی چیستی بسامد جهتگیریهای سیاست خارجی در آثار رهبر کنونی کشور ایران است. فرضیههای اولیه، گمانههایی بود که در باب فراتری یا فروتری یکی از سه جهتگیری در مقایسه با همدیگر، مطرح میشد. نگارندگان با توجه به شاخصهای سه سمتگیری انزواگرایی، عدم تعهد، اتحاد/ ائتلاف، که برگرفته از الگوی نظری هالستی از سیاست خارجی است و با تأکید بر حلقه اول از الگوی تحلیل نهادی هیلزمن که در ایران، مقامرهبری میباشد، کوشش کردهاند با شمارش مضمونهای همپیوند با شاخصهای سمتگیری، در گفتارها و نوشتارهای آیتالله خامنهای در بازه زمانی 1388-1368، نشان دهند که میتوان به این دستامد رسید که فراوانی حاصل از این شاخصها، نمایانگر سفارش به اتخاذ دو سمتگیری عدم تعهد و اتحاد/ ائتلاف در سیاست خارجی دینپایه است. روش بهکار بستهشده در نوشتار پیشرو، آمیزهای از تحلیل کمی(شمارش بسامد شاخصهای مرتبط با جهتگیریهای سهگانه در سیاست خارجی) و تحلیل کیفی(تفسیر یافتهها) است. یافته تفسیری برآمده از نوشتار، نشاندهنده این نکته است که نوعی واقعگرایی برای دور ساختن یک سیاست خارجی انقلابی دینی، از انزواجویی، بر گفتار و نوشتار مقام عالیرتبه کشور، چیره است.
خلاصه ماشینی:
نگارندگان با توجه به شاخص هاي سه سمت گيريِ انزواگرايي ، عدم تعهد، اتحاد/ ائتلاف ، که برگرفته از الگوي نظري هالستي از سياست خارجي است و با تأکيد بر حلقه اول از الگوي تحليل نهادي هيلزمن که در ايران ، مقام رهبري مي باشد، کوشش کرده اند با شمارش مضمون هاي هم پيوند با شاخص هاي سمت گيري ، در گفتارها و نوشتارهايِ آيت الله خامنه اي در بازه زماني ١٣٨٨-١٣٦٨، نشان دهند که مي توان به اين دستامد رسيد که فراواني حاصل از اين شاخص ها، نمايان گر سفارش به اتخاذ دو سمت گيريِ عدم تعهد و اّتحاد/ ائتلاف در سياست خارجيِ دين پايه است .
نگارندگان مقاله ، با در نظر گرفتن جمهوري اسلامي ايران به عنوان کشورِ تأثيرگذار در سطح منطقه و بين الملل و همچنين با در نظر گرفتن مقام رهبري جمهوري اسلامي ايران به عنوان يکي از مؤثرترين شخصيت هاي جهان اسلام ، کوشش کرده اند از خلال شمارش بسامد شاخص هاي دو استراتژي عدم تعهد و اتحاد و ائتلاف در گفتارها و نوشتارهاي ايشان ، به اين دستاورد برسند که مي توان الگويي نظري از خلال مکتوبات و بيانات ايشان ، استخراج کرد و آن را به عنوان سفارش به سمت گيري در سياست خارجي معرفي نمود.
استراتژي وحدت و ائتلافي که آيت الله خامنه اي در سياست خارجي بر آن تأکيد مي کنند، بر دو پايه استوار است ؛ يکي تصور از خطر مشترکي است که توسط قدرت هاي بزرگ نظام بين الملل جهان اسلام را تهديد مي کند.